کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیاطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خیاطی
/xayyāti/
معنی
۱. شغل و عمل خیاط؛ دوزندگی.
۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به خیاط) خیاطخانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خیاطت، درزیگری، دوزندگی
فعل
بن گذشته: خیاطی کرد
بن حال: خیاطی کن
دیکشنری
sewing
-
جستوجوی دقیق
-
خیاطی
واژگان مترادف و متضاد
خیاطت، درزیگری، دوزندگی
-
خیاطی
لغتنامه دهخدا
خیاطی . [ خ َی ْ یا ] (حامص ) دوزندگی . درزیگری || صنعت خیاط. صنعت درزیگری .
-
خیاطی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] xayyāti ۱. شغل و عمل خیاط؛ دوزندگی.۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به خیاط) خیاطخانه.
-
واژههای مشابه
-
چرخ خیاطی
لغتنامه دهخدا
چرخ خیاطی . [ چ َ خ ِ خ َی ْ یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماشین خیاطی . دستگاه خیاطی . ماشین دستی یا پائی که بوسیله ٔ آن خیاطی کنند و جامه یا چیز دیگر دوزند. ماشین خیاطی که چرخ آن را با دست یا بوسیله ٔ پای بحرکت آورند. رجوع به چرخ دستی و چرخ پائی شو...
-
خیاطی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خيط
-
خیاطی و سوزن زنی
فرهنگ گنجواژه
خیاطی.
-
جستوجو در متن
-
tailorcraft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
tailorhood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
clothmaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
tailor-make
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی کردن
-
tailorlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
tailor's tack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاطی
-
خیاطت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خیاطة] [قدیمی] xiyātat = خیاطی