کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیارة
لغتنامه دهخدا
خیارة. [ رَ ] (ع ص ) خیاره . گزیده . مقابل رذاله . (یادداشت مؤلف ). هر چیز بسیار ظریف و لطیف و گزیده . (ناظم الاطباء) : غلامان [ غازی ] را بوثاق آوردند... و سلطان ایشان را پیش خواست و هر چه خیاره تر بود بوثاق فرستاد. (تاریخ بیهقی ). هر غلامی که خیار...
-
واژههای مشابه
-
خیاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . خیارة ] (ص .) هرچیز لطیف و ظریف و برگزیده ، منتخب .
-
خیاره
لغتنامه دهخدا
خیاره . [ رَ ] (اِخ ) دهی است به طبریه و در آن ده است قبر شعیب علیه السلام . (از منتهی الارب ).
-
خیاره
لغتنامه دهخدا
خیاره . [ رَ / رِ ] (اِ) کنگره های اطراف ظروف . دندانه های لب ظرفی برای زینت . (یادداشت مؤلف ).
-
خیاره
لغتنامه دهخدا
خیاره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلان بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری سنندج و 5 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج بهمدان . سکنه 500 تن . آب آن از چشمه و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
خيارة
دیکشنری عربی به فارسی
خيار ريز , خيار ترشي ( )
-
خیاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xiyāre شیار برجستۀ عمودی یا مارپیچ روی ستونهای استوانهای ساختمانها.
-
خیاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خیارَة] [قدیمی] xiyāre گزیده.
-
خیاره
دیکشنری فارسی به عربی
اخدود
-
تنگ خیاره
لغتنامه دهخدا
تنگ خیاره . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضاست که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 513 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
خیاره دار
لغتنامه دهخدا
خیاره دار. [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) چیزی که پهلوهای بسیار داشته باشد. (آنندراج ).کنگره دار. دندانه دار. (یادداشت مؤلف ) : اگر بفکر کمندت فتد خیال چمن خیاره دار بروید کدو بفصل بهار. اشرف (از آنندراج ).خیاره دار نماید ز بس که موج شکست فشرده همچو خیاری ...
-
خیاره دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xiyāredār دندانهدار.
-
جستوجو در متن
-
خیار ریز
دیکشنری فارسی به عربی
خيارة