کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خِيفَةً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خِيفَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نوعی ترس (که با ترسهای دیگر تفاوت شد)
-
واژههای مشابه
-
خیفة
لغتنامه دهخدا
خیفة. [ خ َ ف َ ] (ع اِ) کارد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خیفة
لغتنامه دهخدا
خیفة. [ ف َ ] (ع اِ) بیم . ترس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خیف .
-
خیفة
لغتنامه دهخدا
خیفة. [ ف َ ] (ع مص ) مصدر دیگری است برای خوف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
خِيفَتِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترس او (خیفة : نوع خاصی ترس)
-
خیف
لغتنامه دهخدا
خیف . (ع اِ) ج ِ خیفه . || ج ِ اخیف و خیفاء. (منتهی الارب ).
-
أَوْجَسَ
فرهنگ واژگان قرآن
خفیف و پنهانی احساس کرد (از وجس به معناي صداي آهسته است ، و ايجاس ، احساس آن صدا در دل است ،و در عبارت " فاوجس منهم خيفة " ايجاس خيفه در نفس ، احساس آن است ، البته آن احساسي که خفيف و پنهاني باشد ، يعني آثارش در رنگ پوست آدمي بروز نکند وبرای همین ک...
-
ایجاس
لغتنامه دهخدا
ایجاس . (ع مص ) در دل افکندن ترس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیم در دل گذاشتن . (المصادر زوزنی ). || نهان داشتن در دل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : فاوجس فی نفسه خیفة موسی . (قرآن 67/20). و اوجس منهم خ...
-
دستکان
لغتنامه دهخدا
دستکان . [ دَت َ ] (معرب ، اِ مرکب ) از دستی به دستی دادن . اداره .دست بدست کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و هجرنا الحبیب خیفة أن یهََجر بداءً فیستمر عناناو ترکناه للوری فکأناقد أدرناه بیننا دستکانا.اسعدبن المهذب المماتی (از معجم الادباء چ مارگلیو...
-
درختستان
لغتنامه دهخدا
درختستان . [ دِ رَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) جایی که درخت بسیار کشته اند. جای پر از درخت و انبوه از درخت . (ناظم الاطباء). محلی که در آن درخت بسیار است . جای پردرخت . اَجَمَة. (دهار). أیک . أیکة. حَرَجَة. خیفة. (منتهی الارب ). شَجراء. (دهار). صارة. (م...
-
کارد
لغتنامه دهخدا
کارد. (اِ) آلت برنده ای از آهن که دارای تیغه و دسته است . (ناظم الاطباء). سِکّین . (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ). مِخذَعَه . خیفَه . مِقَذّ. شَلط، شَلطاء. شِلقاء. نَصل . طلش مقلوب شَلط. (منتهی الارب ). سَخَّین . شَفَره . آلتی با تیغه ٔ آهنین...
-
خوف
لغتنامه دهخدا
خوف . [ خ َ ] (ع اِ) قتل . عمل کشتن کسی را. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) : و لنبلونکم بشی ٔ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس ... و بشر الصابرین . (قرآن 155/2). || کارزار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : فاذا جا...
-
ظاهر
لغتنامه دهخدا
ظاهر. [ هَِ ] (اِخ ) بیبَرس بن عبداﷲ، السلطان الاعظم قسیم امیرالمؤمنین رکن الدین ابوالفتح البندقداری الصالحی ، ملقب به الملک الظاهر. از ممالیک بحری . مولد او به دشت قبچاق در حدود 625 هَ . ق . بود. او سالهای اوّل عمر خویش را در مولد خود به سر برد و س...