کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خِفْتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خفَّة] xeffat ۱. سبک شدن؛ سبکی؛ خواری.۲. سبکی در عقل یا کار.۳. [قدیمی] سبک و کموزن بودن.
-
خفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر، بن ماضیِ خفتن) xoft = خفتن〈 خفتوخیز: [قدیمی]۱. خفتن و برخاستن.۲. جماع.
-
خَفَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
سبک شد
-
خِفْتِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترسیدی (مؤنث)
-
خفت
دیکشنری فارسی به عربی
احتقار , انشوطة , خزي
-
خِفْتْ
لهجه و گویش بختیاری
xeft گلو و گردن.
-
خَفَّت
لهجه و گویش بختیاری
xaffat خِفَّت، شرمندگى.
-
خِفَت
لهجه و گویش تهرانی
شرمندگی
-
خِفت
لهجه و گویش تهرانی
تنگ،زیر گلو،کمند،گره،تله،گردن
-
خِفت،بیخ خِفت
لهجه و گویش تهرانی
زیر گلو
-
خفت دادن
واژگان مترادف و متضاد
شرمسار کردن، خوار داشتن، تحقیر کردن، سبک کردن، سرشکسته ساختن، خفیف کردن
-
خفت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
تحملخواری کردن، تحقیر شدن، سرشکسته شدن، شرمسار شدن، خفیف شدن، سرافکنده شدن
-
half hitch
نیمخفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی که برای ساختن آن سر طناب را از میان حلقهای که با خود طناب ایجاد شده است رد میکنند
-
نیم خفت
لغتنامه دهخدا
نیم خفت . [ خ ُ ] (ن مف مرکب ) نیم خفته . خمارآلود : گلی بود در بوستان ناشکفت همان نرگسی در چمن نیم خفت .نظامی .
-
هم خفت
لغتنامه دهخدا
هم خفت . [ هََ خ ُ ] (ص مرکب ) هم خواب . همخوابه . جفت . همسر : مراگفت : جز دخت خاتون مخواه نزیبد پرستار هم خفت شاه . فردوسی . || قرین . همدم : چه بی توشه تنها میان گروه چه هم خفت نخجیر بر دشت و کوه .اسدی .