کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خُردهبانکداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
retail banking
خُردهبانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] انجام عملیات توسط یک بانک برای بنگاهها و اشخاص
-
واژههای مشابه
-
banking 1
بانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مدیریت تجهیز و تخصیص منابع در بازار پول
-
بانکداری
لغتنامه دهخدا
بانکداری . (حامص مرکب ) عمل بانکدار. بانک داشتن . بانک اداره کردن .
-
خرده
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتراض، ایراد ۲. عیب، نقص ۳. تکه، قطعه ۴. اندک، کم ۵. دقیقه، نکته
-
خرده
فرهنگ فارسی معین
(خُ دِ) 1 - (اِ.) ریزه ، خرد. 2 - پول ، طلا، دارایی . 3 - (ص .) شکسته ، مغلوب . 4 - خطا، اشتباه . 5 - شرارة آتش . ؛ یک ~عا.) اندکی ، کمی .
-
خرده
لغتنامه دهخدا
خرده . [ خ ُ دَ / دِ ] (ص ، اِ) ریزه هر چیز را گویند. (برهان قاطع). ریزه ٔ هر چیز از قبیل چوب و امثال آن . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). ریزه ٔ هر چیز از نان و امثال آن . کسره . (یادداشت مؤلف ) : در عقل واجب است یکی کلی این نفسهای خرده ٔ اجزا را. ...
-
خرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xvartak] xorde ۱. ریزۀ هرچیز.۲. مقدار کم و اندک از چیزی.۳. (صفت) کوچک.۴. پول خُرد؛ سکه.۵. [قدیمی] شرارۀ آتش.۶. نکته.۷. [قدیمی، مجاز] نکته.۸. [قدیمی، مجاز] عیب؛ خطا.〈 خرده گرفتن: (مصدر لازم) [مجاز] عیب و ایراد گرفتن از کسی یا چیزی:...
-
خرده
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب , حطام , ذرة , صغير , فتاة , فطيرة , قصاصة , وميض
-
خرده خرده
لغتنامه دهخدا
خرده خرده . [ خ ُ دَ / دِ خ ُ دَ / دِ ] (ق مرکب ) کم کم . رفته رفته .بتدریج . تدریجاً. اندک اندک . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
banking system 2
نظام بانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مجموعهای از فعالیتها در عملیات بانکی، شامل سیاستگذاری و برنامهریزی و سازماندهی و اجرا
-
electronic banking, e-banking
بانکداری الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] نوعی بانکداری که در آن مشتری تراکنش خود را ازطریق شبکۀ اینترنت انجام میدهد
-
wholesale banking
عمدهبانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] انجام عملیات بانکی توسط یک بانک برای مؤسسۀ مالی یا بانک دیگر
-
بانکداری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مصرف
-
خرده خرده نوشی
دیکشنری فارسی به عربی
رشفة