کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَوَّلَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ساراب
لغتنامه دهخدا
ساراب . (اِخ ) دهی است از دهستان خوله ٔ بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 18 هزارگزی خاور شهر بابک متصل به راه فیض آباد شهر بابک . جلگه ای و معتدل و مالاریائی ، آب آن از قنات ، و محصول آن غلات است ، 399 تن سکنه دارد که به زراعت مشغولند. از صنایع دستی...
-
حسن زئی
لغتنامه دهخدا
حسن زئی . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 10500 گزی شمال میدان خوله در علاقه ٔ منگل مربوط به ولایت جنوبی که بین 69 درجه و 48 دقیقه و 19 ثانیه طول البلد شرقی و 33 درجه و 40 دقیقه و 18 ثانیه عرض البلد شمالی واقع است . (از فرهنگ جغرافیائی افغانستا...
-
ادریس
لغتنامه دهخدا
ادریس . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی خولة الانطاکی . ابوالفرج عبدالرحمن جوزی ذکر او در صفةالصفوة در زمره ٔ«مصطفین من عباد بیت المقدس » آرد و گوید: عمربن واصل از سهل بن عبداﷲ روایت کند که مردی از اولیأاﷲ بمرضی صعب مبتلا شد مردم او را گفتند آیا ترا معالجه کن...
-
يَدْعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
مي خوانَد - دعوت مي کند - طلب مي کند (" کَانَ يَدْعُواْ ":مي خواند -طلب مي کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا کَانَ يَدْعُواْ إِلَيْهِ مِن قَبْلُ "يعني وقتي گرفتاريش را خداوند برطرف مي کرد آن گرفتاريي که خدا را به سوي آن ميخ...
-
ابن حنفیه
لغتنامه دهخدا
ابن حنفیه . [ اِ ن ُ ح َ ن َ فی ی َ ] (اِخ ) ابوالقاسم محمدبن علی بن ابیطالب . مولد او دو سال پیش از مرگ عمربن الخطاب (21 هَ .ق .). وفات 81 هَ .ق . و حنفیه لقب مادر او خوله بنت جعفربن قیس است . بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مانند سایر بن...
-
ام المؤمنین
لغتنامه دهخدا
ام المؤمنین . [ اُم ْ مُل ْ م ُ م ِ ] (ع اِ مرکب ) لقب هریک از زنان رسول اکرم است و آن مأخوذ از قول خداوند است که فرماید: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم (قرآن 6/33)؛ یعنی پیغامبر سزاوارتر است بگروندگان از ایشان بخویشتن و زنان او م...
-
ماله
لغتنامه دهخدا
ماله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) افزاری که بنایان بدان گل اندایند و گل ماله نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). افزاری که گلکاران بدان کاهگل و گچ و آهک بر دیوار مالند. (برهان ). افزاری است که بنایان بدان کاهگل مالند و به گچ دیوار خانه را سفید کنند. (آنندراج ). افزار...
-
خویشی
لغتنامه دهخدا
خویشی . [ خوی / خی ] (حامص ) قرابت . خویشاوندی . نزدیکی بواسطه ٔ نسبت از طرف پدر یا مادر و جز آن . (ناظم الاطباء). عَصَبیَّت . سَبَب . قرابت نسبی و سببی .نَسَب . قرابت ِ رَحِم . اُدمَه . رَحِم ِ. صِلَه اِل ّ. مقربه . لَحمَه . پیوند. (یادداشت مؤلف ) ...
-
ذوالقلبین
لغتنامه دهخدا
ذوالقلبین .[ ذُل ْ ق َ ب َ ] (اِخ ) لقب جیمل بن معمربن حبیب بن عبداﷲ فهری ، مکنی به ابی معمر. فیه نزلت : ما جعل اﷲ لرجل من قلبین فی جوفه (قرآن 33 / 4). وی معاصر رسول اکرم و از مشرکین قریش است . او حافظه ٔ قوی داشت و چیزها نیکو بیاد گرفتی و از این رو ...
-
خال
لغتنامه دهخدا
خال . (ع اِ) برادر مادر. (از برهان قاطع) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه جرجانی ص 45) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). به هندی مامون گویند. (غیاث اللغات ). کاکویه . دائی . آبو. آبی . ج ، اَخوال ، اَخوَلة، خُولَة، خُ...
-
ترکش
لغتنامه دهخدا
ترکش . [ ت َ ک َ ] (اِ مرکب ) تیردان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 218). مخفف تیرکش است که تیردان باشد. (برهان ). در اصل تیرکش بود بمعنی جای تیرکشیدن بجهت کثرت استعمال کسره برای تخفیف بفتح بدل شده و یا را حذف کردند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بمعنی تیردا...
-
ثعالبی
لغتنامه دهخدا
ثعالبی . [ ث َ ل ِ ] (اِخ ) علامه ابومنصور عبدالملک بن محمدبن اسماعیل نیشابوری (350 - 429 هَ . ق .). از آنرو وی را ثعالبی گویندکه از پوستهای روباه پوستین کردی . ابن خلکان گوید: قال ابن بسام صاحب ذخیره ٔ فی حقه کان فی وقته راعی تلعات العلم و جامع اشتا...