کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَم فرواُفت مرکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خم
دیکشنری فارسی به عربی
تعرج , جرة , حوض , رکبة , نزعة
-
خِم
لهجه و گویش گنابادی
khem در گویش گنابادی انجام کار یا عملی را خِم گویند ، این واژه بصورت پیشوند کاربرد دارد ، خواستن
-
خُم
لهجه و گویش بختیاری
xom 1. خام، نپخته؛ 2. نخ نتابیده، نخى که کمتاب داده شده؛ 3. خودم.
-
خم
واژهنامه آزاد
خُم:خودم، مقابل خُش:خودش. خام و ناپخته.
-
خم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دولا شدن ۲. خمیده شدن، انحنا یافتن، خمیدن ۳. خماندن، کج کردن، خمیده کردن
-
غدیر خم
لغتنامه دهخدا
غدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوی...
-
flare 1
برونخَم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فضای تعدیلپذیری در اطراف مانع که میتوان آن را در مواقع ضروری تغییر داد
-
string hand
دست خم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستی که در هنگام تیراندازی زه را به عقب میکشد متـ . دست کشش drawing hand
-
شبکۀ خم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شبکۀ خصوصی مجازی
-
nephcurve
خم اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در اَبرکاوی، خطی که بخش قابلملاحظهای از یک سامانۀ اَبر را محدود میکند تا استخراج اطلاعات برای تحلیلگر آسانتر شود
-
solidus
خم انجماد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جایگاه نقاطی در سامانۀ دمایی، در نمودار دماـ ترکیب، که بالاتر از آن جامد و مایع در تعادل با یکدیگرند و پایینتر از آن سامانه کاملاً جامد است
-
pedal curve
خم پادکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای خمی مفروض نسبت به نقطۀ ثابت P، مکان هندسی پای عمود وارد از P بر مماس متغیری بر آن خم
-
Peano curve
خَم پئانو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← خم فضاپرکن
-
analytic curve
خم تحلیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی که معادلات پارامتری آن توابع تحلیلی حقیقی از یک متغیر حقیقی باشند
-
algebraic curve
خم جبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعۀ نقاطی در صفحه که در یک معادلۀ چندجملهای دومتغیره صدق کنند