کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَرَکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خَرَکی
لهجه و گویش تهرانی
نامناسب،غیر ظریف،بزرگ،شدید
-
واژههای مشابه
-
خرکی
فرهنگ فارسی معین
(خَ رَ)(ص نسب .)(عا.) احمقانه : شوخی خرکی کردن .
-
خرکی
لغتنامه دهخدا
خرکی . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مانه ٔ بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 47هزارگزی شمال باختری مانه و یک هزارگزی جنوب مالرو عمومی محمدآباد به دشتک . این ده در دامنه ٔ کوه قرار دارد و آب آن از رودخانه و محصولات آن غلات و پنبه است . شغل اهالی ...
-
خرکی
لغتنامه دهخدا
خرکی . [ خ َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به خر. از خر. (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت . زفت . زمخت . سطبر. خشن . (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت بی ادبانه . (یادداشت بخط مؤلف ).- خرکی بار کردن ؛ سخت بسیار خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خرکی بار کرده بودن ؛ بس...
-
ناز خرکی
لهجه و گویش تهرانی
ناز ناشیانه
-
عشوه خرکی
لهجه و گویش تهرانی
عشوه ناشیانه
-
واژههای همآوا
-
خرکی
فرهنگ فارسی معین
(خَ رَ)(ص نسب .)(عا.) احمقانه : شوخی خرکی کردن .
-
خرکی
لغتنامه دهخدا
خرکی . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مانه ٔ بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 47هزارگزی شمال باختری مانه و یک هزارگزی جنوب مالرو عمومی محمدآباد به دشتک . این ده در دامنه ٔ کوه قرار دارد و آب آن از رودخانه و محصولات آن غلات و پنبه است . شغل اهالی ...
-
خرکی
لغتنامه دهخدا
خرکی . [ خ َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به خر. از خر. (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت . زفت . زمخت . سطبر. خشن . (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت بی ادبانه . (یادداشت بخط مؤلف ).- خرکی بار کردن ؛ سخت بسیار خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خرکی بار کرده بودن ؛ بس...
-
جستوجو در متن
-
horseplay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسب سواری، بازی خشن و خرکی، شوخی خرکی
-
ناز و گوز
فرهنگ گنجواژه
ناز خرکی، ناز به مسخره.
-
prankish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی، مربوط به شوخی خرکی یا شیطنت