کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَالِصُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خالص
دیکشنری فارسی به عربی
اصيل , شبکة , صادق , صافي , صلب , مطلق
-
خالص
واژهنامه آزاد
قح.
-
نا خالص
فرهنگ واژههای سره
ناپالوده
-
نفع خالص
فرهنگ واژههای سره
سود ویژه
-
net retention, final absorption, final retention, final uptake, net absorption, net loading/ nett loading, net uptake/ nett uptake
جذب خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مادۀ نگهدارندۀ باقیمانده در چوب بلافاصله پس از تکمیل چرخۀ تیمار در فرایندهای فشار
-
pure shear
برش خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی کُرنش ناچرخشی که در آن ابعاد جسم در یک راستا افزایش پیدا میکند و در راستای عمود بر آن کوتاه میشود
-
purification 1
خالصسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند حذف آلایندهها یا ترکیبات نامطلوب از یک ماده
-
purified
خالصشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادهای که ترکیبات نامطلوب و آلایندهها از آن حذف شدهاند
-
purify
خالص کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حذف کردن آلایندهها یا ترکیبات نامطلوب از یک ماده
-
net increment/ nett increment
رویش خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زیتودۀ موجود پس از حذف ضایعات ناشی از خودتُنُکی (self-thinning) یا سایر علل
-
pure line
رگۀ خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تعدادی گیاه که از یک تکبوته در یکی از نسلهای حاصل از خودگشنی به دست میآید
-
saturated colour
رنگ خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگی که سفید در آن وجود ندارد
-
net tonnage, NT
ظرفیت خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ظرفیت مفید کشتی برای باربَری که با در نظرگرفتن ظرفیت ناخالص کشتی و با فرمولهای خاص محاسبه میشود
-
اصفر خالص
لغتنامه دهخدا
اصفر خالص . [ اَ ف َ رِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از رنگهای اسب است چنانکه اگر زردی اسب خالص و همانند رنگ زر باشد و موی یال و دم آن سرخی باشد که بسپیدی زند، آنگاه گویند اصفر خالص . و اگر با همین رنگ یال و دم آن سپید باشد چنین اسبی را اصفر فاضح خو...
-
پل خالص
لغتنامه دهخدا
پل خالص . [ پ ُ ل ِ ل ِ ] (اِخ ) نام پلی در دوازده فرسنگی بغداد. (حبیب السیر چ طهران جزء 3 از ج 3 ص 161).