کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ ] (اِخ ) ابن خالد هذلی مکنی به ابوذویب و ملقب به قطیل از شاعران بود. رجوع به معجم المطبوعات ج 4 ص 185 و اعلام زرکلی ج 1 ص 300 شود.
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ ] (اِخ ) ابن صخربن عبدالعزی بن معاویةبن مخترش . صحابی بود. (یادداشت مؤلف ).
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ ] (اِخ ) ابن عمرو الکعبی مکنی به ابی شریح صحابی بود. (یادداشت مؤلف ).
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ ] (اِخ ) ابن مره مکنی به ابوخراش هذلی از بزرگان عرب بود. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 300 و خاندان نوبختی ص 197 و 198 شود.
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر خالد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خویلد
لغتنامه دهخدا
خویلد. [ خ ُ وَ ل ِ] (اِخ ) ابن نُفَیل پدر خدیجه زن اول پیغمبر بود.
-
واژههای مشابه
-
ربیعةبن خویلد
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن خویلد. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ خ ُوَ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلمةبن هلال بن عامربن عائدبن کلیب بن عمروبن لؤی بن رهم انماری . ابن شاهین از طریق ابن کلبی او را در شمار راویان آورده و ابن فتحون و ابوموسی نیز آن را پذیرفته اند. (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
جستوجو در متن
-
حبال
لغتنامه دهخدا
حبال . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن سلمةبن خویلد، برادرزاده ٔ طلحةبن خویلد است . (منتهی الارب ).
-
یزید
لغتنامه دهخدا
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن الصعق . رجوع به یزید (ابن عمروبن خویلد...) شود.
-
شتیم
لغتنامه دهخدا
شتیم . [ ش ُ ت َ ] (اِخ ) ابن خویلد فزاری . شاعر است . (منتهی الارب ).
-
ابوشریح
لغتنامه دهخدا
ابوشریح . [ اَ ش ُ رَ ] (اِخ ) عمروبن خویلد. رجوع به ابوشریح خزاعی شود.
-
طلیحتان
لغتنامه دهخدا
طلیحتان .[ طُ ل َ ح َ ] (اِخ ) طلیحةبن خویلد اسدی و برادر او و ابوطلیحة قیس بن عاصم است بر قولی . (منتهی الارب ).
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن امیةبن خویلد. رجوع به عمرو ضمری شود.