کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خونی تپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسهال خونی
لغتنامه دهخدا
اسهال خونی . [ اِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ذوسنطاریا . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). دل پیچه . سحج . اسهال دموی . پیچاک .
-
اشک خونی
لغتنامه دهخدا
اشک خونی . [ اَ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک خونین . اشک سرخ . و رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونین شود.
-
باغ خونی
لغتنامه دهخدا
باغ خونی . [ غ ِ ] (اِخ ) باغی مشهور در مشهد که دیر زمانی قنسولخانه ٔ دولت اتحاد جماهیر شوروی در آن بود. و در زمان مرحوم کلنل محمدتقی خان ، عارف قزوینی در آنجا منزل کرد و مرحوم ایرج در عارفنامه گفت : نمیدانستم ای نامرد...که منزل میکنی در باغ خونی .
-
بی خونی
لغتنامه دهخدا
بی خونی . (حامص مرکب ) فقد دم . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خون شود.
-
خونی آباد
لغتنامه دهخدا
خونی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 56 هزارگزی شمال باختری مشهد، و هفت هزارگزی خاور شوسه ٔ قدیمی مشهد بقوچان . آب از قنات . شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خونی رنگ
لغتنامه دهخدا
خونی رنگ . [ رَ ](ص مرکب ) آنچه رنگ خون دارد. قرمز رنگ . برنگ خون .
-
چرب خونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) čarbxuni زیاد شدن چربی خون؛ افزایش چربی خون در بدن؛ لیپمی.
-
parasitemia
انگلخونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود انگل در خون
-
اسهال خونی
دیکشنری فارسی به عربی
زحار
-
کم خونی
دیکشنری فارسی به عربی
فقر الدم
-
لغازک خونی
لهجه و گویش تهرانی
غیبت کردن
-
nutritional anemia, deficiency anemia
کمخونی تغذیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی ناشی از کمبود مواد غذایی ضروری در رژیم غذایی یا نارسایی در جذب (malabsorption)
-
hemolytic anemia
کمخونی خونکافتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی ناشی از تخریب اکسایشی گویچههای قرمز بالغ
-
microcytic anemia
کمخونی ریزگویچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی کمخونی که در آن یاختههای قرمز خون کوچکتر از حالت طبیعی باشند
-
goat's milk anemia
کمخونی شیربزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی شیری در نوزادانی که منحصراً با شیر بز تغذیه میشوند