کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوندمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوندمیر
لغتنامه دهخدا
خوندمیر. [ خُن ْ ] (اِخ ) غیاث الدین بن همام الدین محمدبن جلال الدین بن برهان الدین ... مدعوبه «خواندمیر» مؤلف کتاب حبیب السیر و دستور الوزراء نواده ٔ دختری «میرخوند» صاحب روضة الصفاست و او را بهمین مناسبت ابوی و مخدومی خطاب کرده است . از سید برهان ...
-
جستوجو در متن
-
خواندامیر
لغتنامه دهخدا
خواندامیر. [ خوا / خا اَ ] (اِخ ) رجوع به خوندمیر شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمد. یکی از وزرای مأمون خلیفه بود. رجوع بدستورالوزرای خوندمیر شود.
-
ابوخالد
لغتنامه دهخدا
ابوخالد. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) احول . بروایت جامعالحکایات وی بزمان مهدی خلیفه چندی وزارت رانده است . (از دستورالوزراء خوندمیر).
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲ بخاری ، ملقّب به جلال الدین . وی از وزرای الناصرلدین اﷲ بود. (از دستورالوزراء خوندمیر ص 95).
-
ابوالمظفر
لغتنامه دهخدا
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) جلال الدین وزیر الناصرلدین اﷲ عباسی . خوندمیر در دستورالوزراء گوید: از احوال او زیاده ازین چیزی معلوم نشد
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِبُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبداﷲ فامی بنا به گفته ٔ خوندمیر معاصر و مداح سلطان عزالدین عمر میرغنی (جد پادشاهان کرت ) بوده است . (از حاشیه ٔ روضات الجنات ص 41).
-
آبیاری
لغتنامه دهخدا
آبیاری .[ آب ْ ] (حامص مرکب ) کار آبیار. سقایت : به آبیاری دولت بباغ نصرت شاه بسال فتح گل خارمند شد بویا. خوندمیر مورخ .- آبیاری کردن ؛ آب دادن . مشروب کردن . آب پاشی کردن . آب زدن . سیرآب کردن .
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) حاجب بن النعمان . وزیر القادر عباسی . رجوع به دستورالوزراء خوندمیر ص 82 و تجارب السلف ص 252 و حبیب السیر ج 1 ص 306 شود.
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) ابن نرسی نام هفتمین یا هشتمین یا دوازدهمین پادشاه اشکانی بروایات ابوریحان بیرونی و حمداﷲ مستوفی و خوندمیر و سپهر مؤلف ناسخ التواریخ . (ایران باستان ص 2578، 2580، 2581).
-
علی بهادر
لغتنامه دهخدا
علی بهادر. [ ع َ ی ِ ب َ دُ ] (اِخ ) وی نخستین کس از سپاه هلاکوخان مغول بود که به باروی بغداد رفت لذا پس از زوال دولت عباسی و تسلط هلاکوخان بر بغداد، باسقاقی و نیابت حکومت بغداد به وی واگذار شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 96) (و دستورالوزراء خوندمیر...
-
علی طوسی
لغتنامه دهخدا
علی طوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق طوسی . وی پدر خواجه نظام الملک و از عمال دیوان سلجوقیان بود و به سخاوت و کرم و مروت شهرت داشت . اما صاحب جامعالتواریخ جلالی گوید که پدر خواجه نظام الملک «محمد» نام داشت . (از حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 494) (دستورا...
-
جانی بیگ گرجی
لغتنامه دهخدا
جانی بیگ گرجی . [ب َ گ ِ گ ُ ] (اِخ ) خوندمیر چنین آرد: آنگاه صاحب قران جمجاه (امیرتیمورگورگان ) بجانب دره جانی بیگ گرجی (گرجستان ) شتافته ، جانی بیگ از خوف جان التجا به آستان دولت آشیان نمود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 486).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ اصفهانی . مکنی به ابوالعباس . خوندمیر در دستور الوزراء (ص 82) آرد که : وی در زمان خلافت المتقی ﷲ بمنصب وزرات و کامرانی رسید. و هندوشاه در تجارب السلف گوید که او پنجاه روز وزارت کرد و حکمی نداشت و تمکنی نیافت و کار و...