کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خولنجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خولنجان
/xulanjān/
معنی
گیاهی از خانوادۀ زنجبیل، با ریشۀ ضخیم، سرخ، و تندمزه، ساقههای هوایی فراوان، و گلهای خوشهای که در طب و داروسازی به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خولنجان
لغتنامه دهخدا
خولنجان . [ ل َ ] (اِ) خاولنجان . خسرودارو. قره قاف . (یادداشت بخط مؤلف ) (از برهان قاطع). بیخی است سرخ تیره رنگ و پرگره و تندطعم و لذید و با اندک عطریه و از هند و روم خیزد و گویند از آشیان باز و در سواحل دریا برمی آرند و نبات او معلوم نیست و مؤلف ...
-
خولنجان
لغتنامه دهخدا
خولنجان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . واقع در جنوب فلاورجان و متصل به جاده ٔ مبارکه به اصفهان . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 1430 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
خولنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خالولنجان، خاولنجان، خالنجان› (زیستشناسی) xulanjān گیاهی از خانوادۀ زنجبیل، با ریشۀ ضخیم، سرخ، و تندمزه، ساقههای هوایی فراوان، و گلهای خوشهای که در طب و داروسازی به کار میرود.
-
واژههای مشابه
-
خولنجان عقابی
لغتنامه دهخدا
خولنجان عقابی . [ ل َ ن ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) نوعی از خولنجان است . رجوع به خولنجان شود.
-
خولنجان قصبی
لغتنامه دهخدا
خولنجان قصبی . [ ل َ ن ِ ق َ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) نوعی از خولنجان است . رجوع به خولنجان شود.
-
خولنجان هندی
لغتنامه دهخدا
خولنجان هندی . [ ل َ ن ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی خولنجان است که از هند آورند . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
قولنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) qulenjān = خولنجان
-
خاولنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xāvlenjān = خولنجان
-
خالنجان
لغتنامه دهخدا
خالنجان . [ ل َ ] (اِ) نام داروئی است . خولنجان . خولنجان مصری . ریشه ٔ جوز.قسط تلخ . قسط کشمیری . رجوع به کلمه ٔ خولنجان شود.
-
کلیجن
لغتنامه دهخدا
کلیجن . [ ک ُ ج َ ] (اِ) خولنجان . (ناظم الاطباء). رجوع به خولنجان شود.
-
خوالنجان
لغتنامه دهخدا
خوالنجان . [ خوا / خا ل َ ] (اِ) خاولنجان . خولنجان . خسرودارو. رجوع به خولنجان شود.
-
کلیخن
لغتنامه دهخدا
کلیخن . [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی خولنجان است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به خولنجان شود.
-
خوالنجن
لغتنامه دهخدا
خوالنجن . [ خوا / خا ل َ ج َ ] (اِ) خوالنجان . خاولنجان . خولنجان . رجوع به خولنجان شود.