کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوف
/xo[w]f/
معنی
۱. ترس؛ بیم.
۲. [قدیمی] ترس از خداوند.
۳. [قدیمی، مجاز] پرهیزکاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اضطراب، باک
۲. بیم، پروا، ترس، جبن، رعب، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت ≠ رجا
برابر فارسی
ترس
دیکشنری
dread, fear
-
جستوجوی دقیق
-
خوف
واژگان مترادف و متضاد
۱. اضطراب، باک ۲. بیم، پروا، ترس، جبن، رعب، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت ≠ رجا
-
خوف
فرهنگ واژههای سره
ترس
-
خوف
فرهنگ فارسی معین
(خُ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) بیمناکی . 2 - (اِ.) ترس ، بیم .
-
خوف
لغتنامه دهخدا
خوف . (ع اِ) ج ِ اخیف و خیفاء. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خوف
لغتنامه دهخدا
خوف . [ خ َ ] (ع اِ) قتل . عمل کشتن کسی را. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) : و لنبلونکم بشی ٔ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس ... و بشر الصابرین . (قرآن 155/2). || کارزار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : فاذا جا...
-
خوف
لغتنامه دهخدا
خوف . [ خ ُوْ وَ ] (ع اِ) ج ِ خائف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خوف
دیکشنری عربی به فارسی
ترس , بيم , هراس , ترسيدن(از) , وحشت , ترس ناگهاني , ترساندن , رم دادن , چشم زهره گرفتن , هراسانده , گريزاندن , ترسيدن , هراس کردن , خوف , رميدگي , رم , هيبت , محل هراسناک
-
خوف
دیکشنری عربی به فارسی
بوحشت انداختن , ترساندن
-
خوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَوف] xo[w]f ۱. ترس؛ بیم.۲. [قدیمی] ترس از خداوند.۳. [قدیمی، مجاز] پرهیزکاری.
-
خوف
دیکشنری فارسی به عربی
خوف , رعب
-
خوف
واژهنامه آزاد
(خ ُ )(غیررسمی)(مستعمل فقط در گفتار) سخت، پیچیده، بسیار مشکل، طاقت فرسا، چنان دشوار که از نزدیک شدن به آن بیم رود. مثال:تیمشون تمرینای خوفی میکنه.
-
واژههای مشابه
-
خَوْفٌ
فرهنگ واژگان قرآن
انتظار ضرر-ترس
-
خوف برداشتن
فرهنگ واژههای سره
ترسیدن
-
صلاة خوف
لغتنامه دهخدا
صلاة خوف . [ ص َ ت ِ خ َ / خُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صلاة مطاردة.نماز واجب که هنگام جنگ و بوقت بیم از رسیدن دشمن خوانند و آن کیفیتی مخصوص دارد. رجوع به ترجمه ٔ نهایه ٔ شیخ طوسی ج 1 ص 90 چ دانشگاه و کتب فقهی دیگر شود.