کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوضة
لغتنامه دهخدا
خوضة. [ خ َ ض َ ] (ع اِ) دانه ٔ مروارید.(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
تدمیث
لغتنامه دهخدا
تدمیث . [ ت َ ] (ع مص ) نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نرم گردانیدن خوابگاه . (المنجد) (اقرب الموارد): دمث لجنبک قبل النوم مضجعاً؛ یعنی بگستران و آماده و مهیا سازآنرا. (اقرب الموارد). نرم و آسان گردانیدن مکان . (المنجد). || ...
-
مروارید
لغتنامه دهخدا
مروارید. [ م ُرْ ] (اِ) یک نوع ماده ٔ صلب و سخت و سپید و تابان که در درون بعضی صدفها متشکل می گردد و یکی از گوهرها می باشد. (ناظم الاطباء). مروارید افخر سایر جواهر است و بعضی برآنند که از جنس استخوان است و او بحسب آب و رنگ منقسم می شود به شاهوار و شک...