کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشگوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشگوار
/xošgovār/
معنی
ویژگی خوراکی که زود هضم میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
delicious
-
جستوجوی دقیق
-
خوشگوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ) (ص فا.) خوش مزه ، گوارا.
-
خوشگوار
لغتنامه دهخدا
خوشگوار. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] (نف مرکب ) خوش گوارنده . هنی . سریعالانهضام . سریعالهضم . سبک . زودگذر. زودگوار. مفرح . زودهضم . (یادداشت مؤلف ). || نکو. ملایم . خوب . سازگار. که طبیعت در آن خوش شود و آرام یابد از آب یا هوا یا شربت یا می و جز آن : ه...
-
خوشگوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xošgovār ویژگی خوراکی که زود هضم میشود.
-
واژههای مشابه
-
خوشگوار، خوشگوار
واژگان مترادف و متضاد
۱. سریعالهضم، سهلالهضم، گوارا، مطابق میل ۲. مهنا، خوشمزه، لذیذ ≠ بدگوار
-
خوشگوار شدن
لغتنامه دهخدا
خوشگوار شدن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سریعالهضم شدن . سریعالانهضام گردیدن . || عذب شدن . گوارا شدن .
-
خوشگوار کردن
لغتنامه دهخدا
خوشگوار کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سریعالهضم کردن . سریعالانهضام کردن . || گوارا کردن . عذب کردن .
-
خوشگوار گردانیدن
لغتنامه دهخدا
خوشگوار گردانیدن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ گ َ دَ ] (مص مرکب ) سریعالهضم گردانیدن . خوشگوار کردن . || گوارا کردن . عذب گردانیدن .
-
خوشگوار گردیدن
لغتنامه دهخدا
خوشگوار گردیدن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) خوشگوار شدن . || گوارا شدن .
-
جستوجو در متن
-
ناخوشگواری
لغتنامه دهخدا
ناخوشگواری . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) خوشگوار نبودن . گوارا نبودن . صفت ناخوشگوار. مقابل خوشگوار. رجوع به خوشگوار شود.
-
شیر و شهد
فرهنگ گنجواژه
خوردنیهای خوشگوار.
-
شیر و عسل
فرهنگ گنجواژه
خوراکهای خوشگوار.
-
مهنا
واژگان مترادف و متضاد
خوشگوار، گوارا ≠ ناگوار
-
گوارنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) govārande آنچه گوارا باشد و خوب هضم شود؛ خوشگوار.