کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشه خوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خوشه چین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xušečin ۱. ویژگی شخص فقیری که پس از درو شدن محصول مزرعه و کشتزار جو و گندم در آن گردش میکند تا خوشههای باقیماندۀ روی زمین را جمع کند.۲. [مجاز] کسی که از هرجا و هرچیزی بهره و توشهای بهدست میآورد.۳. [مجاز] گدا.
-
خوشه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
باقة
-
خُوشَه وُرچین
لهجه و گویش بختیاری
xuša-vorčin خوشهچین huša vorčin .
-
cluster sampling1
نمونهبرداری خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در نمونهبرداری برای شناسایی گروههای «همسرشت» و نسبتاً همگنی که در جمعیتهای آماری نمایان است
-
cluster sampling2
نمونهگیری خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوعی نمونهگیری که در آن واحدهای نمونهگیری اولیه در جامعه، گروهها یا خوشهها باشند
-
heading stage, heading time
مرحلۀ خوشهدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مرحلهای از نمو غلات که در آن خوشه شروع به بیرون آمدن از غلاف خود میکند
-
moving-cluster parallax
اختلافمنظر خوشهمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلۀ ستارۀ داخلی یک خوشۀ باز که با روش خوشهمتحرک به دست میآید
-
cluster analysis
تحلیل خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است
-
cluster analysis
تحلیل خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روش چندمتغیرۀ آماری برای ارزیابی شباهتهای میان واحدها یا هموندگان براساس حضور یا عدم حضور گونههایی از دستساختـههای شاخص یا همنهشتگان در آنها
-
hierarchical cluster analysis
تحلیل خوشهای پایگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در تحلیل خوشهای که در آن ابتدا کل مشاهدات در یک خوشه و سپس در خوشههای کوچکتر بررسی میشود
-
cluster radioactivity
پرتوزایی خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسیل ذرات از هستههای پرتوزا در حالتی که جرم ذرات گسیلشونده از ذرۀ آلفا بیشتر و از شکافتپارهها کمتر باشد
-
botryoidal crystals
بلورهای خوشهانگوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بلورهای گویچهای که بهصورت خوشۀ انگور در کنار هم قرار میگیرند
-
cluster bomb
بمب خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی شامل تعداد زیادی بمبهای کوچک که هنگام فرود در منطقۀ وسیعی پراکنده میشوند و دارای زمان انفجار متغیر هستند
-
cluster compound
ترکیب خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن گروهی از اتمهای فلز بهوسیلۀ پیوندهای فلزـ فلز به یکدیگـر متصـل میشوند
-
cluster randomisation
تصادفیسازی خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] روشی که در آن، بهجای افراد، گروهها یا خوشههای متشکل از افراد آزمودنی، بهطور تصادفی، به گروههای تیماری تخصیص مییابند