کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشطبع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشطبع
مترادف و متضاد
۱. خوشقریحه، خوشذوق، شیرینزبان، ظریف، ظریفطبع، نکتهسنج ≠ بدقریحه، کجطبع
۲. بذلهگو، مزاح، شوخ، شوخطبع، لطیفهپرداز، لطیفهگو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوشطبع
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشقریحه، خوشذوق، شیرینزبان، ظریف، ظریفطبع، نکتهسنج ≠ بدقریحه، کجطبع ۲. بذلهگو، مزاح، شوخ، شوخطبع، لطیفهپرداز، لطیفهگو
-
واژههای همآوا
-
خوش طبع
لغتنامه دهخدا
خوش طبع. [ خوَش ْ / خُش ْ طَ ] (ص مرکب ) بذله گوی . مسخره . (ناظم الاطباء). خوش منش . مزاح . فَکِه . فاکِه . لاغ . شوخ . باطیبت : جوانی بیامد گشاده زبان سخنگوی و خوش طبع و روشن روان . فردوسی .گاه تو خوش طبع و گهی خشمنی سیرت این چرخ همین سیرت است . نا...
-
خوش طبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] xoštab' ۱. خوشخوی؛ نیکسرشت: ◻︎ کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوشطبع بِه از حور گرهپیشانی (سعدی۲: ۵۹۶).۲. خوشقریحه.۳. شادمان.
-
جستوجو در متن
-
ظریفطبع
واژگان مترادف و متضاد
بذلهگو، خوشطبع، شوخ، شوخطبع، نکتهسنج
-
خوشقریحه
واژگان مترادف و متضاد
باذوق، ذوقمند، خوشطبع، ظریفطبع ≠ بدقریحه، بیذوق، کجذوق
-
نکتهسنج
واژگان مترادف و متضاد
باریکبین، خوشطبع، دقیق، ظریف، ظریفطبع، نکتهپرداز، نکتهدان، نکتهگیر
-
ظریف
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشگل، زیبا، قشنگ، لطیف، ملوس، ناز، نازک، نازنین ۲. خوشطبع، شوخ، نکتهدان، نکتهسنج، نکتهگیر ۳. باریکاندام، لاغراندام
-
راست طبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ کجطبع] [قدیمی، مجاز] rāsttab' ۱. خوشطبع؛ خوشسلیقه؛ خوشذوق.۲. اهل دل؛ اهل حال: ◻︎ آنکس که نه راستطبع باشد نه نکو / نه عاشق کس بُوَد نه کس عاشق او (سعدی۲: ۷۳۱).