کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشذات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشذات
مترادف و متضاد
خوشجنس، خوشفطرت، نیکذات، خوشنیت، خوشطینت، نیکفطرت ≠ بدجنس، بدذات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوشذات
واژگان مترادف و متضاد
خوشجنس، خوشفطرت، نیکذات، خوشنیت، خوشطینت، نیکفطرت ≠ بدجنس، بدذات
-
واژههای همآوا
-
خوش ذات
لغتنامه دهخدا
خوش ذات . [ خوَش ْ / خُش ْ ](ص مرکب ) خوش فطرت . خوش جبلت . مقابل بدذات . پاک گهر.
-
جستوجو در متن
-
خوشطینت
واژگان مترادف و متضاد
خوشذات، خوشقلب، خوشنیت، نیکسرشت ≠ بدطینت، بدنیت
-
بدفطرت
واژگان مترادف و متضاد
بدذات، بدگهر، بدنهاد، بدنیت، پستفطرت ≠ خوشذات، نیکنهاد، خوشنیت، پاکنیت
-
بداصل
واژگان مترادف و متضاد
بدآغاز، بدذات، بدطینت، بدگوهر، بدنژاد، مفسد، نانجیب ≠ اصیل، خوشذات، نژاده
-
نیکونهاد
واژگان مترادف و متضاد
خوشذات، خوشفطرت، خوشقلب، نیکخلق، نیکسیرت، نیکفطرت، نیکوخصال ≠ بدنهاد
-
خوشجنس
واژگان مترادف و متضاد
۱. نژاده ۲. خوشذات، نیکسرشت ≠ بدذات، بدجنس، بدسرشت ۳. مرغوب، خوب ≠ نامرغوب
-
خوشفطرت
واژگان مترادف و متضاد
خوشذات، خوشسیرت، خوشقلب، خیرخواه، نیکدل، نیکسرشت، نیکنهاد، نیکونهاد ≠ بدذات، بدسرشت، پستفطرت، بدنهاد
-
بدجنس
واژگان مترادف و متضاد
بدذات، بدطینت، بدکار، بدکردار، بدنفس، بدنهاد، پاشنهسابیده، شرور، شریر، متقلب، ناتو، ناجوانمرد ≠ خوشذات، نیکنهاد، خوشجنس
-
بدخواه
واژگان مترادف و متضاد
بداندیش، بددل، بدذات، بدکامه، بدسگال، بدطینت، بدنهاد، بدنیت، خبیث، عدو، مغرض، نابکار ≠ نیکاندیش، نیکخواه، خوشنیت، خوشذات
-
نیکسرشت
واژگان مترادف و متضاد
خوبسرشت، خوشذات، خوشطینت، خوشنیت، نیکخواه، نیکنهاد، نیکوسرشت ≠ بداصل، بدذات، بدطینت، بدنهاد
-
بدذات
واژگان مترادف و متضاد
بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پستفطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد ≠ خوشباطن، خوشذات، نیکگوهر