کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشحال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشحال
/xošhāl/
معنی
تندرست و در حالت نشاط و شادی؛ شاد؛ شادمان.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
دلشاد، سرخوش، شاد، خرسند، شادمان، شادکام
دیکشنری
gay, glad, gleeful, happy
-
جستوجوی دقیق
-
خوشحال
فرهنگ واژههای سره
دلشاد، سرخوش، شاد، خرسند، شادمان، شادکام
-
خوشحال
لغتنامه دهخدا
خوشحال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) شاد. باسرور. بی غم . مقابل بدحال . با وقت خوش . || بشاش . کامران . بختیار. شادمان . نیک بخت . (از ناظم الاطباء). مسرور (یادداشت مؤلف ) : من بهر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم . مولوی .اندوه فایده نم...
-
خوشحال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošhāl تندرست و در حالت نشاط و شادی؛ شاد؛ شادمان.
-
خوشحال
دیکشنری فارسی به عربی
سعيد , فرحان , لوطي , مرح , مسرور
-
خوشحال
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xošhâl طاری: xošhâl طامه ای: xošhâl طرقی: xošhâl کشه ای: xošhâl نطنزی: xošhâl
-
واژههای مشابه
-
خوشحال، خوشحال
واژگان مترادف و متضاد
بانشاط، خرم، خشنود، خندانچهر، خندهرو، خوش، خوشرو، خوشوقت، زندهدل، سرحال، سرخوش، سردماغ، شاد، شادمان، گشادهروی، محظوظ، مسرور، نشیط، نوشه ≠ اندوهگین، غمزده، غمناک، دلمرده
-
خوشحال شدن
لغتنامه دهخدا
خوشحال شدن . [ خوَش ْ / خُش ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مسرور شدن . شادمان شدن . شادان شدن : بمنزل من رسیدند، خوشحال شدم . (انیس الطالبین ).
-
خوشحال کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبهَجَ
-
خوشحال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افرح
-
خوشحال شد
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتاحَ
-
راضی و خوشحال
فرهنگ گنجواژه
سرحال
-
خوشحال و خندان
فرهنگ گنجواژه
خُرّم.
-
مست و خوشحال
فرهنگ گنجواژه
سرخوش.