کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشبنیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشبنیه
مترادف و متضاد
سالم، تندرست، قوی، قویبنیه ≠ کمبنیه، کمزور، ضعیف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوشبنیه
واژگان مترادف و متضاد
سالم، تندرست، قوی، قویبنیه ≠ کمبنیه، کمزور، ضعیف
-
واژههای همآوا
-
خوش بنیه
لغتنامه دهخدا
خوش بنیه . [ خوَش ْ / خُش ْ ب ُن ْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) مقابل کم بنیه . قوی . آنکه مزاج سالم دارد. آنکه قدرت جسمی کافی دارد. قوی بنیه . با بنیه ٔ خوب . سالم با بهره از قدرت و نظم دستگاه جسمانی خوب .