کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشانیدن
معنی
( خُ دَ) (مص م .) خشک کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوشانیدن
فرهنگ فارسی معین
( خُ دَ) (مص م .) خشک کردن .
-
خوشانیدن
لغتنامه دهخدا
خوشانیدن . [ خو / خوَ / خ ُ دَ ] (مص ) خشک کنانیدن . خشک کردن فرمودن . (ناظم الاطباء). خشکانیدن . (یادداشت مؤلف ). اذبال . اذواء : بخوشاندْت گر خشکی فزایدوگر سردی خود آن بیشت گزاید. بوشکور.پر از خون مکن دیده و تاج و تخت مخوشان بمن خسروانی درخت . فرد...
-
جستوجو در متن
-
اذواء
لغتنامه دهخدا
اذواء. [ اِذْ ] (ع مص ) پژمرده کردن . خوشانیدن . پژمرانیدن . پلاسانیدن ، چنانکه گرما تره یعنی بقل را.