کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشامن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوشامن
لغتنامه دهخدا
خوشامن . [ خوَ / خ ُ م َ ] (اِ) خوشتامن . خوشدامن . مادرشوهر. || خوشتامن . خوشدامن . مادرزن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
خوشتامن
لغتنامه دهخدا
خوشتامن . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِ) خوشامن . خوشدامن . مادرزن . (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به خوشامن و خوشدامن شود. || مادرشوهر. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به خوشامن و خوشدامن شود.
-
مادرشوهر
لغتنامه دهخدا
مادرشوهر. [ دَ ش َ / شُو هََ ] (اِ مرکب ) مارشو. مار میره . خشتامن . خوشدامن . خشامن . خش . خوشه . خوشامن . خوش . خاش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادرشوی و خوشدامن شود.