کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشامدگویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوشامدگویی
/xošāmadguy(')i/
معنی
۱. گفتن سخنی به مهمان تازهرسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او.
۲. [قدیمی] چربزبانی؛ تملق؛ چاپلوسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
glad hand, salute
-
جستوجوی دقیق
-
خوشامدگویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xošāmadguy(')i ۱. گفتن سخنی به مهمان تازهرسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او.۲. [قدیمی] چربزبانی؛ تملق؛ چاپلوسی.
-
واژههای همآوا
-
خوش آمدگویی
لغتنامه دهخدا
خوش آمدگویی . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (حامص مرکب ) تملق . (یادداشت مؤلف ). || به تازه وارد لفظ «خوش آمدی » گفتن .
-
جستوجو در متن
-
پلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹پلواس› [قدیمی] pe(o)lus چربزبانی؛ خوشامدگویی برای فریب دادن.
-
آشمالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āšmāli تملق؛ چاپلوسی؛ چربزبانی؛ خوشامدگویی.
-
مزاج گویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] me(a)zājguy(')i مطابق طبع و مزاج هر کس سخن گفتن و کسی را از خود نرنجاندن؛ خوشامدگویی.
-
چربزبانی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاپلوسی کردن، تملق گفتن ۲. سخنانفریبنده گفتن ۳. خوشامدگویی کردن
-
مجامله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجامَلَة] mojāmele ۱. [مجاز] چربزبانی و خوشامدگویی.۲. [قدیمی] با کسی نیکویی و خوشرفتاری کردن.
-
front desk
پیشخان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قسمتی از پیشگاه که به اموری از قبیل خوشامدگویی و ثبتنام و پذیرش و ترخیص مهمانان میپردازد
-
چاپلوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چابلوس، چالبوس، چلبوس، چپلوس› čāplus کسی که با چربزبانی و خوشامدگویی دیگری را فریب بدهد؛ خوشامدگو؛ چربزبان؛ متملق.
-
چربزبانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] čarbzabāni ۱. شیرینزبانی.۲. خوشامدگویی؛ چاپلوسی: ◻︎ دشمن، چو نکوحال شدی گرد تو گردد / زنهار مشو غره بدان چربزبانیش (ناصرخسرو: ۲۹۵).
-
صحت
فرهنگ فارسی معین
(ص حَ) [ ع . صحة ] 1 - (مص ل .) تندرست شدن . 2 - (اِمص .) تندرستی . ؛ ~ و سقم الف - درست یا نادرست . ب - تندرست یا بیمار. ؛ ~ آب گرم عبارت خوشامدگویی برای کسی که حمام کرده است به معنی : امیدوارم پس از حمام کردن تندرست باشید.
-
چاپلوسی
لغتنامه دهخدا
چاپلوسی . (حامص ) تملق . چرب زبانی . خوشامدگویی . دُم لیسه . کرنش . ذَملَقه ، چاپلوسی و با همدیگر نرمی نمودن . مَلِق ، چاپلوسی و دوستی و نرمی بسیار کردن و به زبان بخشیدن نه به دل . (منتهی الارب ) : بر درگاه پادشاه چاپلوسی و چرب زبانی کردن . (کلیله ود...