کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوراک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صاحب سر رشته در خوراک
دیکشنری فارسی به عربی
نهم
-
خوراک راگو با لوبیا سبز
دیکشنری فارسی به عربی
فاصوليا
-
ظرف خوراک پزی سفالی یاشیشه ای
دیکشنری فارسی به عربی
وعاء مقاوم للحرارة
-
کرم خوراک (مثل کرم پنیر و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
حشرة
-
خوراک خدایان که زندگی جاوید بانها میداده
دیکشنری فارسی به عربی
طعام لذيذ
-
اجازه نامه جا و خوراک صادر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ملاحظة
-
جستوجو در متن
-
غذا
فرهنگ واژههای سره
خوراک، خوراک
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sauce] sos چاشنیای که با بعضی خوراکها بخورند یا روی خوراک بریزند.
-
ad libitum feeding
تغذیۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] خوراکدهی بدون ممنوعیت و محدودیت در کمیت خوراک
-
meat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشت، خوراک، غذای اصلی، خوراک دادن، غذا دادن
-
خبير الاطعمة
دیکشنری عربی به فارسی
خوراک شناس , خبره خوراک , شراب شناس
-
gourmets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جواهرات، خوراک شناس، شراب شناس، خبره خوراک
-
gourmet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لذیذ، خوراک شناس، شراب شناس، خبره خوراک
-
تغذیه
فرهنگ واژههای سره
خوراک
-
feedboard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوراک