کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خورانات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خورانات
لغتنامه دهخدا
خورانات . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خَوران . (منتهی الارب ). رجوع به خوران شود.
-
جستوجو در متن
-
خوران
لغتنامه دهخدا
خوران . [ خ َ ] (ع اِ) روده ٔ ستور که حلقه ای صلب محیط آن است . || سر روده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (اقرب الموارد). || روده ای که در آن دبر است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خورانات .