کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خوذة
معنی
خود , کلا ه خود , کلا ه ايمني اتش نشانها وکارگران
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوذة
دیکشنری عربی به فارسی
خود , کلا ه خود , کلا ه ايمني اتش نشانها وکارگران
-
واژههای همآوا
-
خوضة
لغتنامه دهخدا
خوضة. [ خ َ ض َ ] (ع اِ) دانه ٔ مروارید.(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
کلا ه خود
دیکشنری فارسی به عربی
خوذة
-
کلا ه ایمنی اتش نشانها وکارگران
دیکشنری فارسی به عربی
خوذة
-
خود
دیکشنری فارسی به عربی
انا , خوذة , نفسه
-
خوذ
لغتنامه دهخدا
خوذ. [ خ ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ خوذة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
بیضة
لغتنامه دهخدا
بیضة. [ ب َ ض َ ] (ع اِ) تخم مرغ . ج ، بیض ، بیوض ، بیضات . (منتهی الارب ). یکی بیض . تخم پرنده و جز آن . (از اقرب الموارد). تخم مرغ . خاگ . مرغانه . چوزی . تخم (از مرغ و مرد). (یادداشت مؤلف ).- بیضةالدیک ؛ تخم خروس ، گویند بمعنی بیضةالعقر است چه ت...