کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودکامگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خودکامگی
معنی
( ~. مِ) (حامص .) 1 - خودسری . 2 - هوی پرستی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
استبداد، خودرایی، خودسری، دیکتاتوری
فعل
بن گذشته: خودکامگی کرد
بن حال: خودکامگی کن
دیکشنری
absolutism, autocracy, despotism, self-indulgence, tyranny
-
جستوجوی دقیق
-
خودکامگی
واژگان مترادف و متضاد
استبداد، خودرایی، خودسری، دیکتاتوری
-
despotism
خودکامگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] رفتار هر نظام سیاسی که در آن یک فرد بهصورت مطلق و با اِعمال زور حکومت میکند
-
خودکامگی
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (حامص .) 1 - خودسری . 2 - هوی پرستی .
-
خودکامگی
لغتنامه دهخدا
خودکامگی . [ خوَدْ / خُدْ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) جباری . استبداد. خودسری . کله شقی . یکدندگی : جهان کام و ناکام خواهی سپردبخودکامگی پی چه باید فشرد؟نظامی .
-
خودکامگی
دیکشنری فارسی به عربی
أَثَرَة (إثْرَة) ، احْتکارُ القَرار
-
جستوجو در متن
-
autocraticalness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودکامگی
-
despotic
خودکامه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] دارای ویژگی خودکامگی
-
استبداد
واژگان مترادف و متضاد
خودرایی، خودسری، خودکامگی، دیکتاتوری، یکدندگی
-
اختزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'extezāl ۱. خودکامگی.۲. خیانت در امانت.
-
autocracies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودکامگی، حکومت مطلق، حکومت مستقل
-
أَثَرَة (إثْرَة)
دیکشنری عربی به فارسی
انانيت , خودکامگي , خودپسندي , خودخواهي , منيت
-
خودرایی
واژگان مترادف و متضاد
استبداد رای، خودخواهی، خودسری، خودکامگی، دیکتاتورمنشی، دیکتاتوری، ستیهندگی ≠ دموکراتمنشی
-
احْتکارُ القَرار
دیکشنری عربی به فارسی
خود سري , انحصار طلبي , خودکامگي , خودرأيي , استبداد رأي , عدم مشاوره در تصميم گيريها
-
خودسری
واژگان مترادف و متضاد
۱. استبداد، خودکامگی ۲. تکروی ۳. خودمحوری ۴. تمرد، طغیان، عصیان، گستاخی