کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودستایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خودستایی
/xodsetāy(')i/
معنی
خود را ستودن؛ خوبیهای خود را برشمردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خودبینی، رجز، رجزخوانی، غرور، کبر، لاف ≠ تواضع، فروتنی، غیرستایی
فعل
بن گذشته: خودستایی کرد
بن حال: خودستایی کن
دیکشنری
boast, egotism, rodomontade, selfcongratulation
-
جستوجوی دقیق
-
خودستایی
واژگان مترادف و متضاد
خودبینی، رجز، رجزخوانی، غرور، کبر، لاف ≠ تواضع، فروتنی، غیرستایی
-
خودستایی
لغتنامه دهخدا
خودستایی . [ خوَدْ / خُدْ س ِ ] (حامص مرکب ) مداحی و تحسین از خویشتن . تفاخر بیهوده و عبث از خویشتن . (ناظم الاطباء) : تاریکی جهل خودستایی است لااعلم عین روشنایی است . (تحفةالعراقین ).خودستایی نیست رسم مردم صاحب کمال آب لب بست از صدا چون گوهر یکدانه ...
-
خودستایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodsetāy(')i خود را ستودن؛ خوبیهای خود را برشمردن.
-
واژههای مشابه
-
خودستایی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رجز خواندن، لاف زدن، رجزخوانی کردن، خود را ستودن، خودنمایی کردن، از خود تعریف کردن ۲. کبر ورزیدن، تبختر فروختن
-
خودستایی کردن
لغتنامه دهخدا
خودستایی کردن . [ خوَدْ / خُدْ س ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) لاف درباره ٔ خود زدن . از خود مدح کردن . تحسین بیخود درباره ٔ خود کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خودستایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تفاخر
-
جستوجو در متن
-
خودنمایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodna(e,o)māy(')i خودستایی؛ تکبر.
-
برمنشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] barmaneši خودپسندی؛ خودستایی؛ تکبر.
-
پغار
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِ.) تکبر، خودستایی .
-
vainglorious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سعادتمند، از روی خودستایی، لافزن، خود ستا
-
vaunting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاق، خودستایی کردن، لاف زدن
-
vaunted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعجب کرد، خودستایی کردن، لاف زدن
-
vaunt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلوت، خود نمایی، خودستایی کردن، لاف زدن