کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودسا دهی در بحران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بحران
لغتنامه دهخدا
بحران . [ ب ُ ] (اِخ ) لغتی است در بَحران . || موضعی به ناحیه فرع حجاز. (منتهی الارب ) : سپاهی ز رومی و از پارسی ز بحران و از کردو از قادسی . فردوسی .و رجوع به بحرین شود.
-
بحران
لغتنامه دهخدا
بحران . [ ب ُ ] (ع اِ) تغییری که بیمار را پیدا آید در تب و با یوم اضافه شود چنانکه گویند «یوم بحران ». (ناظم الاطباء). یوم باحوری برخلاف قیاس نیز گفته شده است به انتساب به باحور یا باحوراء که شدة گرمای تابستان باشد. (از منتهی الارب ). شدت بعض بیماریه...
-
suicidal crisis
بحران خودکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] موقعیتی بحرانی که در آن خطر خودکشی وجود دارد
-
status epilepticus
بحران صرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وقوع حملههای مکرر صرع بدون بههوش آمدن بیمار در فواصل آنها
-
دُلَنْگ
لهجه و گویش گنابادی
dolang در گویش گنابادی یعنی دوبرابر شدن مشکل ، بار اضافی ، عامل تشدید بحران
-
self-organizing criticality, SOC
خودسازماندهی در بحران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] توانایی یک سامانه در نزدیک شدن به نقطۀ بحرانی و حفظ خود در آن نقطه
-
بحرانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بحران) [عربی. فارسی] bohrāni ویژگی اوضاع و احوال آشفته در هر چیزی.
-
identity crisis
بحران هویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] وضعیتی توأم با تردید نسبت به خود و پرسوجوی فعالانه دربارۀ تعریف خود، که نوعاً در نوجوانی پیدا میشود
-
brinkmanship
دشمنترسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] روشی برای گرفتن حداکثر امتیاز از رقیب در یک بحران سیاست خارجی ازطریق تظاهر به مبادرت به جنگ
-
بحرانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به بحران . 1 - تغییر حالت و آشفتگی مریض . 2 - وضع غیرعادی در امری از امور مملکتی .
-
ذوبان
لغتنامه دهخدا
ذوبان . [ ذَ ] (ع اِ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بفتح ذال معجمه و سکون واو قسمی ازاقسام بحران است . و شرح و معنی آن در ضمن معنی بحران گذشت . || و نیز همین صورت به معنی دزدان و صعالیک آمده است ، چنانکه ذؤبان . ذؤب الشعراء.
-
adjustment disorder
اختلال سازگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی که در آن واکنشی ناسازگارانه در طی سه ماه پس از حادثهای تنشزا نظیر طلاق و بازنشستگی و تولد فرزند و بحران کاری و مشکلات حاد تحصیلی در فرد رخ میدهد
-
باحوریة
لغتنامه دهخدا
باحوریة. [ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) ایام باحوریة؛روزها باشد که در آن بحران واقع شود. قسمی از آن بحران تام است و آن در این بیت مذکور است : در یدک و کا کدو کز میدان یقین لابالد و لزم ایام بحارین را گزین .و قسمی غیرتام و آنرا ایام روز و واقع در وسط نیز گوین...
-
materiel readiness
افزارآمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] امکان دستیابی یک سازمان نظامی به افزارگان مورد نیاز برای پشتیبانی از فعالیتهای زمان جنگ یا شرایط پیشبینینشده از قبیل امدادرسانی در زمان بحران یا در هنگام وقوع حوادثی چون سیل و زلزله و سایر موارد اضطراری
-
post-modernism
پسانوگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] شیوهای که با وامگیری از سنت روایی در نقاشی و انگارههای کلاسیک در معماری رو به ایجاد فضایی جدید نمود و آمیزهای است از سنت و تجدد و دلتنگی برای بسیاری از ارزشهای ازدسترفته و فراموششده؛ که درمجموع، پسانوگرایی در ...