کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودداری نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خودداری نمودن
لغتنامه دهخدا
خودداری نمودن . [ خوَدْ / خُدْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خودداری کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خودداری کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
خودداری کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. امتناع کردن، امتناع ورزیدن، استنکاف ورزیدن، تحاشی کردن ۲. تمرد کردن، سرپیچی کردن ۳. مضایقه کردن ۴. ممانعت کردن، جلوگیری کردن ۵. خویشتنداری کردن، بردباری کردن، شکیبایی کردن
-
خودداری داشتن
لغتنامه دهخدا
خودداری داشتن . [ خوَدْ / خُدْ ت َ ] (مص مرکب ) موافق نبودن . حفظ کردن . مصون نگاه داشتن خود.
-
خودداری کردن
لغتنامه دهخدا
خودداری کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کف ّ نفس کردن . || تحفظ. احتراس . حفظ کردن . || امساک کردن . || احتماء. || تعفف . ورع ورزیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری کردن از ؛ شکیبیدن از. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خودداری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتو
-
خودداری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
خودداری کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
امتنع عنه
-
خودداری از دادن رای
دیکشنری فارسی به عربی
امتناع
-
خودداری کردن (از)
دیکشنری فارسی به عربی
امتنع
-
از هرگونه اظهار نظری درباره…خودداری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
رَفَضَ أن يبدي أي تَعليق علي
-
جستوجو در متن
-
تصون
فرهنگ فارسی معین
(تَ صَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) خودداری نمودن از عیب .
-
حَادَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دشمنی کرد(از ریشه محادة به معنی تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد )
-
يُحَادُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مخالفت مي کنند(از ريشه محادة به معني تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد )