کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودخوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خودخوش
لغتنامه دهخدا
خودخوش .[ خوَدْ / خُدْ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) شاخ خود خشک شده ٔ از درخت . (یادداشت بخط مؤلف ): صریف ؛ شاخ خودخشک شده ٔ از درخت بفارسی خودخوش است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
صریف
لغتنامه دهخدا
صریف . [ ص َ ] (ع مص ) بانگ کردن چرخ دلو وقت آب کشیدن . (منتهی الارب ). آواز کردن نای چاه و آنچه بدان ماند. (مصادر زوزنی ). || آواز کردن دندان شتر. (مصادر زوزنی ). || (ص ، اِ) سیم خالص . و منه ما انتم ذهباً ولا صریفاً و لکن انتم الخزف . (منتهی الارب ...