کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواهی
لغتنامه دهخدا
خواهی . [ خوا / خا ] (ق ) اعم . (یادداشت بخط مؤلف ): و ما بیزاریم از دروغ گفتن خواهی بر دوستی و خواهی بر دشمنی . (التفهیم ). || (حامص ) عمل خواستن .- بدخواهی ؛ دشمنی .- عذرخواهی ؛ پوزش .- نیکخواهی ؛ نیکی طلبی . خیرطلبی .
-
واژههای مشابه
-
عافیت خواهی
لغتنامه دهخدا
عافیت خواهی . [ ی َ خوا /خا ] (حامص مرکب ) سلامت خواهی . سلامت طلبی : شه چو از فتنه یافت آگاهی در بلا دید عافیت خواهی .نظامی .
-
کام خواهی
لغتنامه دهخدا
کام خواهی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) التماس و درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). مراد و آرزو خواستن . طلبیدن مراد. کام خواستن : هر آنکش عنایت بوداز خدای همه کام خواهیش آید بجای .فردوسی .
-
کج خواهی
لغتنامه دهخدا
کج خواهی . [ ک َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل کج خواه . مکاری . غداری . (ناظم الاطباء).
-
گشن خواهی
لغتنامه دهخدا
گشن خواهی . [ گ ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) جفت جویی جانور. مستی . لاسی .
-
گواه خواهی
لغتنامه دهخدا
گواه خواهی . [ گ ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل گواه خواه . استشهاد. رجوع به گواه خواه و گواه خواستن شود.
-
کین خواهی
لغتنامه دهخدا
کین خواهی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) انتقام جویی . (فرهنگ فارسی معین ). خونخواهی . دشمنی . خصومت : آنچه به کین خواهی از تو آید فردانه ز قباد آمد ای ملک نه ز بهمن . فرخی .چو کین خواهی ز خسرو کردبهرام ز کین خسروان خسرو شدش نام . نظامی .ز کین خواهی کید...
-
کینه خواهی
لغتنامه دهخدا
کینه خواهی . [ ن َ / ن ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) انتقام و تلافی بدیها. بدخواهی و بداندیشی . (ناظم الاطباء). انتقام جویی : بی گمان شد که گور کین اندیش خواندش ازبهر کینه خواهی خویش . نظامی .چو هر یک جداگانه شاهی کنندز یکدیگران کینه خواهی کنند. نظامی .و...
-
نیک خواهی
لغتنامه دهخدا
نیک خواهی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خیرخواهی . (ناظم الاطباء). خیراندیشی . موالات . دوستی . شفقت . مصلحت اندیشی : چه بخشی تو زاین پادشاهی مراچه بپسندی از نیک خواهی مرا. فردوسی .بزرگی و فرهنگ و شاهی مراست خردمندی و نیک خواهی مراست . فردوسی .پرآشوب ش...
-
کینه خواهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kinexāhi انتقامجویی.
-
totalitarianism
تمامیخواهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی حکومت استبدادی متمرکز که بر همۀ شئون فردی و اجتماعی کشور تسلط دارد
-
polling, autopolling
دادهخواهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] روشی برای واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را بهنوبت صادر میکند
-
آتش خواهی
لغتنامه دهخدا
آتش خواهی . [ ت َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) کار و فعل آتش خواه .
-
آسایش خواهی
لغتنامه دهخدا
آسایش خواهی . [ ی ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) آسایش جویی .