کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواهر خونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خواهر بزرگتر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: dâdâgorde طاری: xox(-e) gord طامه ای: xâhârgordtar طرقی: xoh(-e) gord کشه ای: xox(-e) gordtar نطنزی: xâhârgordter
-
خواهر ناتنی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nadâdâyi طاری: naxoxi طامه ای: naxâhâri طرقی: nexohi کشه ای: nexoxi نطنزی: xâhârnâteni
-
شوهر خواهر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šüdâdâ طاری: miraxox طامه ای: šuxâh طرقی: meraxoh کشه ای: meraxox نطنزی: šuxâhâr
-
خواهر صلواتی
لهجه و گویش تهرانی
ناسزا در لفافه.
-
خواهر نامرد
لهجه و گویش تهرانی
فحش موءدبانه
-
خواهر شوهر
واژهنامه آزاد
ایزنه.
-
اِوا خواهر،اِوا
لهجه و گویش تهرانی
مرد زن صفت
-
خواهر و مادر
فرهنگ گنجواژه
ناموس، اقارب.
-
دو برادر و خواهر کوچک دارم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: dotâ dadi-yo dâdâ-ye kasla dârun. طاری: dotâ xox-o beray-e kas dârun. طامه ای: do berâ-vo xâɂar-e kesle dâron. طرقی: dotâ xoh-o beray-e kas dâro. کشه ای: dotâ xox-o beray-e kas dâro. نطنزی: dotâ xâhar-o beray-e kesla dâron.
-
دختر برادر یا خواهر و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
ابنة الاخت
-
پسر برادر زن و خواهر شوهر و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
ابن الاخ
-
جستوجو در متن
-
خوار خونده
لهجه و گویش تهرانی
خواهر خوانده
-
خاله
لغتنامه دهخدا
خاله . [ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) خواهر مادر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء) (اشتینکاس ). کاکی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379). دایزَه . مِرخا (در لهجه ٔ دیلمان ). ج ، خالات : نالش او را کشید مادر و فرزندشربت او را چشید عمه و خاله . ناصرخ...