کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواهرشوهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواهرشوهر
لغتنامه دهخدا
خواهرشوهر. [ خوا / خا هََ ش َ / شُو هََ ] (اِ مرکب ) خواهر زوج . خواهرشوی . اخت الزوج . رجوع به خواهرشوی شود.
-
خواهرشوهر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xâ:ršü طاری: xoxmira طامه ای: xâhâršu طرقی: xohmera کشه ای: xoxmera نطنزی: xâhâršu
-
واژههای همآوا
-
خواهر شوهر
واژهنامه آزاد
ایزنه.
-
جستوجو در متن
-
خووار میرَه
لهجه و گویش بختیاری
xuwâr mira خواهرشوهر.
-
خواهرشوی
لغتنامه دهخدا
خواهرشوی . [ خوا / خا هََ ] (اِ مرکب ) خواهر زوج . خواهرشوهر. حَنّة. رجوع به خواهرشوهر شود.
-
خارسو
لغتنامه دهخدا
خارسو. (اِ مرکب ) مادرزن . (فرهنگ نظام ). خواهرشوهر. این لغت را فرهنگ نظام از تکلم اصفهانیان ضبط کرده است ولی در لهجه ٔ تهرانیان همان خواهر است : میروم تا همدان شو کنم با رمضان قلیان بلوری بکشم ، منت خارسونکشم .رجوع به خارشو شود.
-
خانباجی
لغتنامه دهخدا
خانباجی . [ خام ْ ](اِ مرکب ) این لفظ از دو قسمت تشکیل شده یکی «خان » که مخفف «خانم » است و دیگر «باجی » که کلمه ای است ترکی بمعنی «خواهر» و مجموعاً یعنی «خانم خواهر». || مادر بزرگ : نوه ها بمادر بزرگ خود خانباجی خطاب می کنند. || خواهر شوهر: زنهای شو...