کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علم خوان
لغتنامه دهخدا
علم خوان . [ ع ِخوا / خا ] (نف مرکب ) درس خوان و محصل علم . (ناظم الاطباء). خواننده ٔ علم . آنکه دانش بخواند : علم خوان همچو علم دان نبودزآنکه جان آفرین چو جان نبود. سنائی .علم دان خاصه ٔ خدای بودعلم خوان شوخ و نرگدای بود.سنائی .
-
گیت خوان
لغتنامه دهخدا
گیت خوان . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواننده ٔ گیت . آنکه گیت خواند. مطرب . سرودخوان . (از بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گیت خوانت زهره ، قوال ومگس رانت زحل آبدارت ابر نیسان و خواصت آفتاب .محمد عرفی (از بهار عجم ذیل کلمه ٔ خواص ).
-
farecard reader
کارتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی که میزان اعتبار کارت کرایه را مشخص میکند
-
card reader, CR1
کارتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی افزارۀ الکترونیکی که دادههای انواع افزارههای ذخیرهسازی حافظهای قابلحمل را میخواند و انتقال میدهد
-
نغمه خوان
لغتنامه دهخدا
نغمه خوان . [ ن َ م َ / م ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) نغمه سرا. نغمه پرداز. آوازخوان .
-
نعت خوان
لغتنامه دهخدا
نعت خوان . [ ن َ خوا / خا ] (نف مرکب ) مدیحه خوان . ثناگوی .
-
نوحه خوان
لغتنامه دهخدا
نوحه خوان . [ ن َ / نُو ح َ/ ح ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه نوحه خواند. که نوحه گری کند. نوحه گر. || کسی که در ایام سوگواری امامان برای دسته های سینه زن یا زنجیرزن اشعار مصیبت و نوحه و مرثیه را به آهنگی مخصوص می خواند و عزاداران به آهنگ او سینه و زنج...
-
سبق خوان
لغتنامه دهخدا
سبق خوان . [ س َ ب َ خوا / خا ] (نف مرکب ) که سبق خواند. متعلم . (آنندراج ) : معلم کیست عشق و گنج خاموشی دبستانش سبق نادانی ودانا دلم طفل سبق خوانش . جامی .رجوع به سَبَق شود.
-
سبوح خوان
لغتنامه دهخدا
سبوح خوان . [ س ُ / س َب ْ بو خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه سبوح و قدوس ... برخواند. فرشته : جرعه ٔ جان از زکات هر صبوح بر سر سبوح خوان افشاندمی . خاقانی .حریف صبوحم نه سبوح خوانم که از سُبحه ٔ پارسا میگریزم . خاقانی .پیش کآن قرا شود سبوح خوان در صبوح ع...
-
سفیده خوان
لغتنامه دهخدا
سفیده خوان . [ س َ دَ خوا / خا ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 1307 تن سکنه و آب آن از چشمه و رود لیقوان است . محصول آن غلات و اشجار غیرمثمره است . این ده را اسپره خون نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
صورت خوان
لغتنامه دهخدا
صورت خوان . [ رَ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه در بازار نشنید(و) صورتهای ملائکه و بنی آدم و معامله ٔ ایشان را در روز قیامت با هم از عذاب و ثواب ... بمردم بازگوید... و از هر یک چیزی ستاند. (آنندراج ). درویشی که پرده ٔ مصور به دیوار آویزد و صورتها را یک ی...
-
فرت خوان
لغتنامه دهخدا
فرت خوان . [ ف َ خوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 9هزارگزی جنوب گرکن و یک هزارگزی راه عمومی گرکن . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل که دارای 514 تن سکنه است . از زاینده رود مشروب میشود. محصولاتش غلات ، ب...
-
صبح خوان
لغتنامه دهخدا
صبح خوان . [ ص ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) (مرغ ...) بلبل : ز پرده ناله ٔ حافظ برون کی افتادی اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی . حافظ.چه حالت است که گل در سحر نماید روی چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد.حافظ.
-
فارسی خوان
لغتنامه دهخدا
فارسی خوان . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) فارسی زبان . کسی که میتواند نوشته های فارسی را بخواند : ... تا چنانچ عربیت دانان از آن مستفید شوند فارسی خوانان نیز از آن مستفید شوند. (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 3).
-
هفت خوان
لغتنامه دهخدا
هفت خوان . [ هََ خوا / خا ] (اِخ ) از بلوک بیضا. (از فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به هفتخان شود.