کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوانند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوانند
واژهنامه آزاد
روستایی در استان خراسان جنوبی.
-
جستوجو در متن
-
يَقْرَءُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
می خوانند
-
لَا يَدْعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نمی خوانند - طلب نمی کنند - نمی پرستند
-
سوارون
لغتنامه دهخدا
سوارون . [ س َ ](اِ) تخم خاکشی که به عربی خمخم خوانند. (برهان ). تخم خاکشی که به عربی بذرالخمخم خوانند. (آنندراج ).
-
جرودارو
لغتنامه دهخدا
جرودارو. [ ] (اِ مرکب ) خسرودارو را خوانند.
-
چاوش،چاووش،چاوشی خون
لهجه و گویش تهرانی
اشعار که در ورود کاروان یا در بدرقه میخوانند.
-
آفرینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āfringān] ‹آفرنگان› 'āfaringān در آیین زردشتی، نمازی که در بعضی اوقات، بهویژه در جشنها میخوانند.
-
احضاریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (حقوق) 'ehzāriy[y]e نامهای که بهوسیلۀ آن کسی را به بازپرسی یا به دادگاه فرامیخوانند؛ احضارنامه.
-
درون
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) دعایی که زردشتیان خوانند و بر خوردنی ها دمند و سپس خورند.
-
هم شاگردی
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ) (ص نسب .) دو یا چند شاگرد که نزد یک معلم درس می خوانند.
-
لالایی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) آوازی که مادران برای خواباندن کودک می خوانند.
-
بلبال
لغتنامه دهخدا
بلبال . [ ] (اِ) گیاهی است که آن را بلبل نیز خوانند. رجوع به بلبل شود.
-
قرائت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qe(a)rā'atxāne اتاقی در کتابخانههای عمومی که مردم در آنجا کتاب یا روزنامه میخوانند.
-
پیش پرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (تئاتر) pišparde تصنیفی که در تماشاخانه پیش از بالا رفتن پرده در جلو سن میخوانند.