کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوانسالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوانسالار
لغتنامه دهخدا
خوانسالار. [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) سفره چی . بکاول . طباخ . بکاول ترکی است و در هندوستان او را چاشنی گیر خوانند. (برهان ) (ناظم الاطباء). عُجاهِن . (بحر الجواهر) : آتش در هیزم زدند و غلامان خوانسالار با بلسکها درآمدند. (تاریخ بیهقی ). [ عبدالرحمن محم...
-
واژههای مشابه
-
خوانسالار، خوانسالار
واژگان مترادف و متضاد
خوالیگر، سفرهچی، طباخ
-
واژههای همآوا
-
خوان سالار
فرهنگ فارسی معین
(خا) (اِمر.) رییس آشپزخانه .
-
خوان سالار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سالارخوان، خوانسار› xānsālār ۱. سرپرست سفرهخانه؛ رئیس آشپزخانه.۲. آشپز سفرهخانه.
-
جستوجو در متن
-
سفرهچی
واژگان مترادف و متضاد
خوانسالار، طباخ
-
توشمال
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) خوانسالار.
-
خوانسالاری
لغتنامه دهخدا
خوانسالاری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) حالت خوانسالار. عمل خوانسالار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوالگیر
واژگان مترادف و متضاد
آشپز، پزنده، خوانسالار، خورشگر، خوراکپز، سفرهچی، طباخ
-
خورشگر
واژگان مترادف و متضاد
خوانسالار، آشپز، پزنده، خوالگیر، طباخ، مطبخی
-
stewards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استادان، مباشر، ناظر، پیشکار، خوانسالار، وکیل خرج
-
sewers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاضلاب، گنداب، مجرای فاضل اب، اگو، بخیه زننده، گندابراه، خوانسالار
-
توشمال
لغتنامه دهخدا
توشمال . (اِ) خوانسالار. (فرهنگ رشیدی ). کاول و خوانسالار. (غیاث اللغات ). در رشیدی خوانسالار و رکابدار و درسرکار شاه ، توشمال باشی گویند از اهل زبان به تحقیق پیوسته . (آنندراج ). ناظرو خوانسالار و چاشنی گیر. (ناظم الاطباء) : بر سفره کشید توشمالش خوا...