کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواسته بخشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواسته بخشی
لغتنامه دهخدا
خواسته بخشی . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل خواسته بخش . عمل خواسته ده . کرامت : از بیشمار خواسته بخشیدن تو نیست در فهم وهم خواسته بخشیت را شمار.سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
prescribed fire, prescribed burn, controlled burning, controlled fire
حریق خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سوزاندن عمدی مواد سوختنی زمینهای بکر در حالت طبیعی یا تغییریافتۀ آنها در شرایط محیطی خاص
-
اندک خواسته
لغتنامه دهخدا
اندک خواسته . [ اَ دَخوا / خا ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کم مال . آنکه دارایی اواندک است : توسمت ، شهری است کم نعمت و اندک خواسته . (حدود العالم ). دو شهر است بر کرانه ٔ بیابان نهاده ، جایی کم نعمت و اندک خواسته . (حدود العالم ).
-
بس خواسته
لغتنامه دهخدا
بس خواسته . [ ب َ خا ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مطلوب و معشوق باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 236 و بس جسته شود.
-
خواسته ٔ گرانمایه
لغتنامه دهخدا
خواسته ٔ گرانمایه . [ خوا / خا ت َ /ت ِ ی ِ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالی که مورد رغبت است . مال نفیس . رغیبه . (یادداشت مؤلف ).
-
خواسته شدن
لغتنامه دهخدا
خواسته شدن . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد رغبت قرار گرفتن . مورد طلب قرار گرفتن .
-
خواسته بخش
لغتنامه دهخدا
خواسته بخش . [ خوا /خا ت َ / ت ِ ب َ ] (نف مرکب ) خواسته ده . اهل کرم . اهل بخشش . بذال . بخشنده . مال بخش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خواسته ده
لغتنامه دهخدا
خواسته ده . [ خوا / خا ت َ / ت ِ دِه ْ ] (نف مرکب ) خواسته دهنده . خواسته بخش . بخشنده : خواسته گرچه عزیز است و خطرمند بودبرِ آن خواسته ده خواسته را نیست خطر.فرخی .
-
دل خواسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [مجاز] delxāste دلخواه؛ مطابق آرزو و خواهش دل.
-
تامین خواسته
دیکشنری فارسی به عربی
زينة
-
burning block
قطعۀ حریق خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ناحیهای که شرایط یکدستی ازلحاظ توده و مواد قابلاشتعال داشته باشد و در آن حریق خواسته ایجاد شود
-
voluntary dehydration
کمآبی خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمآبی ناشی از نخوردن ارادی مایعات یا بالا بردن ارادی سطح تحرک
-
burning prescription
دستورنامۀ حریق خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فهرست یا گزارشی مکتوب که در آن اهداف حریق خواسته تعیین شده است
-
prescribed managed fire
حریق خواستۀ مدیریتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که مدیریت جنگل آن را برای رسیدن به اهداف خاص ایجاد میکند