کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواری نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواری نمودن
لغتنامه دهخدا
خواری نمودن . [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیر کردن . پست کردن . خفت دادن . (یادداشت مؤلف ).
-
خواری نمودن
لغتنامه دهخدا
خواری نمودن . [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خود را به پریشانحالی زدن . تظاهر به پریشانحالی کردن . (یادداشت مؤلف ). ضراعت . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای مشابه
-
گنده خواری
لغتنامه دهخدا
گنده خواری . [ گ َ دَ / دِ خوا/ خا ] (حامص مرکب ) عمل گنده خوار. رجوع به گنده خوار و گنده خور شود.
-
گوشت خواری
لغتنامه دهخدا
گوشت خواری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل گوشت خوار. || صفت گوشتخوار. رجوع به گوشتخوار شود.
-
گیاه خواری
لغتنامه دهخدا
گیاه خواری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) گیاه خوری . عمل گیاه خوار.
-
گران خواری
لغتنامه دهخدا
گران خواری . [ گ ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) پرخواری . (آنندراج ). بسیارنوشی : همچو خمار است درد توکه نگرددجز به گران خواری شراب شکسته .سیف اسفرنگ (از آنندراج ).
-
frutarianism
میوهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] پیروی از رژیمی غذایی که فقط مصرف میوهها و مغزها و دانهها را مجاز میشمارد
-
amylophagia
نشاستهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن نشاسته
-
pica
هرزهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن مواد غیرمعمول و غیرمغذی
-
pinocytosis
قطرهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بردن مواد مایع به داخل یاخته و هضم آنها
-
hypophagia
کمخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مصرف کم مواد غذایی بهنحو غیرطبیعی
-
carnivory
گوشتخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] تغذیه از جانوران
-
نواله خواری
لغتنامه دهخدا
نواله خواری . [ ن َ ل َ / ل ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) ریزه خواری .عمل نواله خوار. رجوع به نواله خوار شود : بر قیاس نواله خواری توناید از من سپاسداری تو.نظامی .
-
نمک خواری
لغتنامه دهخدا
نمک خواری . [ ن َ م َخوا / خا ] (حامص مرکب ) نان و نمک دیگری را خوردن . (فرهنگ فارسی معین ). نمک خوارگی . نمک پروردگی . || با هم نان و نمک خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).