کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوادع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوادع
لغتنامه دهخدا
خوادع . [ خ َ دِ ] (ع اِ) ج ِ خادع : ابوعلی را پیش تخت خواند و اسرار فضاء لوح خاطر او به انواع خوادع امانی بنگاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اما جایی که بأس حسام ... روی نمود بخوادع کلام و روادع ملام ... التفاتی نرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
جستوجو در متن
-
روادع
لغتنامه دهخدا
روادع . [ رَ دِ ] (ع ص ، اِ) قیاساً ج ِ رادِعة و رادِع . موانع : اما جایی که بأس حسام ... روی نمود به خوادع کلام و روادع ملام ... التفاتی نرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 260). || رادع و رادعة و ج ِ آن روادع بمعنی پیراهن آغشته به زعفران و یا به دیگر بوی...
-
روایع
لغتنامه دهخدا
روایع. [ رَ ی ِ ] (ع ص ، اِ) صورتی فارسی است از روائع، ج ِ رائعة، بمعنی آنکه یا آنچه حسن یا شجاعت او مردم را به شگفت آورد : این کلمات از روایع حکمت اوست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). جایی که بأس حسام ... روی نمود به خوادع کلام و روادع ملام و روایع صحایف...