کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواجگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خواجگی
/xājegi/
معنی
خواجه بودن؛ بزرگی و ریاست؛ آقایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آقایی، بزرگی، ریاست، سروری، سیادت
۲. دولتمندی
۳. اخته، مقطوعالنسل ≠ بندگی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواجگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آقایی، بزرگی، ریاست، سروری، سیادت ۲. دولتمندی ۳. اخته، مقطوعالنسل ≠ بندگی
-
خواجگی
فرهنگ فارسی معین
(خا جِ) (حامص .) 1 - بزرگی ، ریاست . 2 - سوداگری .
-
خواجگی
لغتنامه دهخدا
خواجگی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ] (حامص ) سیادت . آقائی . مولائی .شیخوخت . شیخوخیت . (یادداشت بخط مؤلف ) : قانع بنشین و هرچه داری بپسندخواجگی و بندگی بهم نتوان کرد. عنصری .خواجگی سخت بزرگ بودی در روزگار اکنون خواجگی طرد شده است و این ترتیب گذاشته است ...
-
خواجگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] xājegi خواجه بودن؛ بزرگی و ریاست؛ آقایی.
-
واژههای مشابه
-
قاضی خواجگی
لغتنامه دهخدا
قاضی خواجگی . [ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) فرزند کلانتر قاضی نورالدین محمد. وی پس از پدر (891) متصدی منصب قضاء شد و در امور مهم شرعی و حل و فصل کارهای مردم اقتداء بشیوه ٔ پسندیده ٔ پدران و اجداد خود کردو چون سلطنت خراسان از دودمان امیر تیمور گورکان به محم...
-
خواجگی زاده
لغتنامه دهخدا
خواجگی زاده . [ خوا/ خا ج َ / ج ِ دَ / دِ ] (اِخ ) مصطفی بن محمد. متوفی بسال 998 هَ . ق . از نویسندگان اسلامی است . او راست : رسالة ادعیة الصلاة المفروضة. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
سیدی
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، خواجگی، سروری، سیادت
-
نقابت
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، خواجگی، ریاست، سروری
-
سیادت
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، بزرگی، خواجگی، سروری، مهتری ≠ بندگی
-
سروری
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، پیشوایی، خواجگی، ریاست، زعامت، سیادت ≠ بندگی، چاکری
-
آقایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواجگی، ریاست، سروری، مهتری، نقابت ۲. بزرگواری ≠ بندگی
-
تاشی
لغتنامه دهخدا
تاشی . (پسوند مرکب از: تاش + ی حامص ) خواجه تاشی : هم خواجگی . آتاشی (از «آد» بمعنی نام + تاشی ): هم نامی . لقب تاشی : هم لقبی . رجوع بتاش شود.
-
تورانشاهی
لغتنامه دهخدا
تورانشاهی . (ص نسبی ) منسوب به تورانشاه : تو دم فقر ندانی زدن از دست مده مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی .حافظ.