کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواب آلود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غریب خواب
لغتنامه دهخدا
غریب خواب . [ غ َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) اطاق یا خانه های ممحض برای کرایه دادن به غربا در شب .
-
نیم خواب
لغتنامه دهخدا
نیم خواب . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) چرت . غنودگی . (ناظم الاطباء). سنه : لاتأخذه سنة و لا نوم (قرآن 255/2)؛ نگیرد وی را نه نیم خواب و نه خواب . (کشف الاسرار ج 1 ص 685 از فرهنگ فارسی معین ). || (ص مرکب ) نیم خفت . خواب آلوده . خمار. خمارین . که چشمانش...
-
نیمه خواب
لغتنامه دهخدا
نیمه خواب . [ م َ / م ِخوا / خا ] (ص مرکب ) آنکه به خواب رفته ولی نه کاملاً. (فرهنگ فارسی معین ). که بین خواب و بیداری است .
-
هم خواب
لغتنامه دهخدا
هم خواب . [ هََ خوا / خا ] (ص مرکب ) دو تن که در یک بستر خوابند. || ملازم . همراه . که پیوسته باکسی باشد : با این همه چهار دشمن متضاد ازطبایع با وی همراه ، بلکه همخواب . (کلیله و دمنه ). || آمیخته . مخلوط : گلت چون با شکر همخواب گرددطبرزد را دهان پرآ...
-
بی خواب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bixāb آنکه نتواند بخوابد؛ کسی که به خواب نرود.
-
hibernator
زمستانخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] جانوری که با زمستانخوابی و کاهش شدید دما و دگرگشت بدنش در برابر سرمای زمستان از خود محافظت میکند
-
hypnotic
خوابآور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] دارویی که باعث خواب شود
-
narcoleptic
خوابتاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرد مبتلا به خوابتازش
-
narcolepsy, paroxysmal sleep
خوابتازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حملههای خواب در ساعات بیداری
-
dormancy breaking
خوابشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تغییر طبیعی یا مصنوعی در رویان بذر بهمنظور تحریک آن برای جوانهزنی
-
خواب کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← خوابیدن
-
hypnotism
خوابگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فردی را به شکل مصنوعی از راه تلقین و مانند آن به خوابواره بردن
-
sleep talking
خوابگفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سخن گفتن در هنگام خواب
-
hypnosis
خوابواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حالتی خوابمانند که فرد خوابکننده به شخص القا کند
-
پاشنه خواب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص مر.) کفشی که پاشنة آن بخوابد. مق پاشنه نخواب .