کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوابیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دمر خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذلل
-
روی تخم خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
احضن
-
در اغوش کسی خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
عشعش
-
خوابیدن روی تخم
دیکشنری فارسی به عربی
احتضان
-
بیش از حد معمول خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اطل النوم
-
برپشت خم شدن یا خوابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اتکا
-
نشستن و خوردن و خوابیدن
فرهنگ گنجواژه
زندگی مادی.
-
جستوجو در متن
-
sleep out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوابیدن، بیرون خوابیدن
-
لَوِرى خفتیدن
لهجه و گویش بختیاری
laveri xoftidan دمر خوابیدن، روى شکم خوابیدن.
-
احضن
دیکشنری عربی به فارسی
بر خوابيدن , روي تخم خوابيدن , جوجه کشي کردن
-
bedtimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوابیدن، وقت خواب، وقت استراحت، موقع خوابیدن
-
incubated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انکوباتور، بر خوابیدن، روی تخم خوابیدن، جوجه کشی کردن
-
incubates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انکوباسیون می کند، بر خوابیدن، روی تخم خوابیدن، جوجه کشی کردن
-
incubate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انكوب كردن، بر خوابیدن، روی تخم خوابیدن، جوجه کشی کردن
-
incubating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انکوباسیون، بر خوابیدن، روی تخم خوابیدن، جوجه کشی کردن