کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنوع
لغتنامه دهخدا
خنوع . [ خ َ ] (ع ص ) غدار. مکار. پیمان شکن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
خنوع
لغتنامه دهخدا
خنوع . [ خ ُ ] (ع اِمص ) نرم گردنی . فروتنی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (مص ) خنع. رجوع به خَنع شود.
-
جستوجو در متن
-
خنع
لغتنامه دهخدا
خنع. [ خ ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خانع و خنوع . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
اخنع
لغتنامه دهخدا
اخنع. [ اَ ن َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خُنوع . ذلیلتر. اذل . مقهورتر. اقهر. خوارتر: اخنعالاسماء عنداﷲ ملک الاملاک ؛ ای اذلها و اقهرها و یروی انخع و انجع و اخنی .