کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنعبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنعبة
لغتنامه دهخدا
خنعبة. [ خ ُ ع ُ ب َ ] (ع اِ) مغاک خرد یا برآمدگی فروهشته که میان لب زیر است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || شکاف میان دو بروت نزدیک دیوار بینی .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
واژههای همآوا
-
خنابة
لغتنامه دهخدا
خنابة. [ خ َ ب َ ] (ع اِ) اثر بد. بدی . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
-
خنابة
لغتنامه دهخدا
خنابة. [ خ ِ / خ ُن ْ نا ب َ ] (ع اِ) سوی بینی نزدیک منخرین . منه : خنابتان ؛دوسوی بینی نزدیک منخرین . || سوی کلان بینی و سوی بینی از جانب بالای آن . || کبر. نخوت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).