کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خندق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خندق مائي
دیکشنری عربی به فارسی
خندق , خاکريز , خندق کندن
-
خندق کندن
دیکشنری فارسی به عربی
تحصن , خندق مائي
-
moated site
محوطۀ خندقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هریک از محوطههای مربوط به بعد از دوران پیشازتاریخ که با خندق محصور شده بودند
-
بازار کنار خندق
لهجه و گویش تهرانی
جای آشفته ،از محله های قدیم تهران
-
خَندق بلا ،هندق بلا
لهجه و گویش تهرانی
شکم :بنداز تو ()!=بخور
-
جستوجو در متن
-
moat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق، خاکریز، خندق کندن
-
خاکریز
دیکشنری فارسی به عربی
خندق , خندق مائي , سد , سياج
-
toadstone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق
-
greillade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق
-
خنادق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خندق] [قدیمی] xanādeq = خندق
-
sandspit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق
-
نهراب
دیکشنری فارسی به عربی
خندق
-
گودال کندن
دیکشنری فارسی به عربی
خندق
-
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند (در هلند)
دیکشنری فارسی به عربی
خندق
-
بند اب
دیکشنری فارسی به عربی
خندق