کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنثي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خنثي
معنی
داراي خصوصيات جنس نر و ماده , داراي علا قه جنسي به جنس مقابل وبه جنس خود
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنثي
دیکشنری عربی به فارسی
داراي خصوصيات جنس نر و ماده , داراي علا قه جنسي به جنس مقابل وبه جنس خود
-
واژههای مشابه
-
خنثی
فرهنگ واژههای سره
بی سو، امرد
-
خنثی
فرهنگ فارسی معین
(خُ ثا) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی است که نه مرد باشد نه زن . 2 - بی فایده ، بیهوده .
-
خنثی
لغتنامه دهخدا
خنثی . [ خ ُ ثا ] (اِ) بسریانی سریش را گویند و آن چیزی است که صحافان و کفشدوزان بکار برند. (برهان قاطع). نباتی است برگ آن چون برگ گندنا با ساقی املس و ریشه های دراز و فارسی آن سریش است . (بحر الجواهر). برواق ، اسفودالس تیقلیش . ابجة. سریش . چریش . (ی...
-
خنثی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xonsā ۱. (زیستشناسی) کسی که نه مرد باشد نه زن و آلت مردی و زنی هر دو را داشته باشد که بهواسطۀ آن مرد یا زن بودنش معلوم نباشد.۲. غیرمؤثر؛ بیاثر: تلاش خنثی، زندگی خنثی.
-
خنثی
دیکشنری فارسی به عربی
کامل , محايد
-
خنثی
واژهنامه آزاد
(پهلوی) خَنزَک.
-
indifferent plant
گیاه خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که رشد آن به عوامل محیطی خاصی وابسته نیست
-
neutral point
نقطۀ خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] نقطهای در هواگرد، بهویژه هواپیما، که در آن پایداری خنثی است
-
خنثا، خنثی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیاثر، بیخاصیت، غیرفعال ۲. دوجنسی، نهمردونهزن، بیجنس ۳. خواجه
-
خنثی کردن
فرهنگ واژههای سره
بی کنش کردن
-
neutral stability,indifferent stability
پایداری خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وضعیتی که در آن هواگرد، بدون نوسان و بدون بازگشت به وضعیت پیشین یا انحراف از وضعیت فعلی، تمایل به باقی ماندن در آخرین وضعیت بهوجودآمده دارد متـ . پایداری ایستای خنثی neutral static stability تعادل خنثی neutral equilibrium
-
neutral equilibrium
تعادل خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پایداری خنثی
-
neutropause
خنثیایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مرز بین خنثیسپهر و یونسپهر