کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خناق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خناق
/xon[n]āq/
معنی
= دیفتری
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خناک، دیفتری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خناق
واژگان مترادف و متضاد
خناک، دیفتری
-
خناق
فرهنگ فارسی معین
(خُ) [ معر. ] (اِ.) دیفتری .
-
خناق
لغتنامه دهخدا
خناق . [ خ َن ْ نا ] (ع ص ) جلاد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || ماهی فروش : در تمام بلاد اندلس ماهی فروش را خناق گویند. (از انساب سمعانی ).
-
خناق
لغتنامه دهخدا
خناق . [ خ ِ ] (ع اِ) رسن که بدان خبه کنند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خناق
لغتنامه دهخدا
خناق . [ خ ِ / خ ُ ] (ع اِ) حلق و گلو و جای خبه کردن از گلو. (از منتهی الارب ). منه : اخذه بخناقه ؛ گرفت او را بحلق وی . و کذا: اخذ بخناقه . || بیماری عدم نفوذ نفس بسوی شش و به فارسی خناک و بادزهره و زهرباد نیز گویند. و به اصطلاح طب بیماری که عارض می...
-
خناق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: خناک] (پزشکی) xon[n]āq = دیفتری
-
خناق
لهجه و گویش تهرانی
دیفتری
-
واژههای مشابه
-
خناق کلبی
لغتنامه دهخدا
خناق کلبی . [ خ ُ ق ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نام نوعی بیماری است که از خانواده ٔ خناق است . (یادداشت بخط مؤلف ) : خناق کلبی که از جای بیرون مهره ٔ گردن باشد و از آن آن را خناق کلبی گویند که این علت سگ را بسیار افتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
خناق پیدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخنق
-
جستوجو در متن
-
هُلْقِمون
لهجه و گویش بختیاری
holqemun خُنّاق، به هم آمدن گلو، حالت خفگى (نوعى نفرین) holqemun begiri>:خُنّاق بگیرى> .
-
زهرباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] zahrbād بیماری خناق؛ دیفتری.
-
اخنق
دیکشنری عربی به فارسی
خفه کردن , مختنق کردن , خناق پيدا کردن , گلوي کسي را فشردن
-
گِلامون
لهجه و گویش بختیاری
gelâmun 1. خناق؛ 2. خفگى، گرفتگى گلو.