کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف
دیکشنری فارسی به عربی
لثغة
-
شیرینی (با خمیر ارد بادام وشکر)
دیکشنری فارسی به عربی
مارزيبان
-
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکاف های کفش را پر میکنند
دیکشنری فارسی به عربی
اضرب
-
جستوجو در متن
-
pulps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر، خمیر کاغذ، حالت خمیری، مغز ساقه، مغز نیشکر، جسم خمیر مانند، خمیر کردن، بصورت تفاله دراوردن، گوشتالو شدن
-
چانه
لهجه و گویش تهرانی
پیمانه، خمیر گرد کرده برای پختن نان ، گنده خمیر
-
چانه گیر
لغتنامه دهخدا
چانه گیر. [ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه خمیر گلوله کند پختن نان یا رشته کردن را. آنکه خمیر را چانه کند. کسی که خمیر را برای نان پختن یا برای رشته کردن گلوله کند. گردکننده ٔ خمیر.
-
paste
فرهنگ لغات علمی
خمیر
-
paste
فرهنگ لغات علمی
خمیر
-
paste
فرهنگ لغات علمی
خمیر
-
متخ
لغتنامه دهخدا
متخ . [ م ُ ت ِخ خ ] (ع ص ) آن که خمیر ترش در خمیر می نهد و نیکو خمیر کننده . (ناظم الاطباء).
-
batter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
معجون
دیکشنری عربی به فارسی
خمير , چسب , سريش , گل يا خمير , نوعي شيريني , چسباندن , چسب زدن به , خمير زدن
-
pulp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پالپ، خمیر کاغذ، حالت خمیری، مغز ساقه، مغز نیشکر، جسم خمیر مانند، خمیر کردن، بصورت تفاله دراوردن، گوشتالو شدن
-
leavens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتقال، خمیر مایه، مایه، عامل کارگر، خمیر ترش، مخمر کردن، خمیر کردن، ور اوردن
-
batters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن